وبلاگ حقوقی

وبلاگ حقوقی

وبلاگ حقوقی

وبلاگ حقوقی

تهمت و افترا

تهمت و افترا همان نسبت دادن قیدی مجرمانه به شخصی است که مرتکب اشتباهی نشده است.تهمت و افترا به حیثیت و آبروی افراد لطمه وارد میکند ؛ از این رو شخصی که مورد تهمت و یا توهین قرار میگیرد میتواند ادعای شرف کند پس از تنظیم شکایت نامه ؛ در صورتی که متشاکی عنه نتواند جرمی را اثبات کند؛ مورد پیگرد قانونی قرار میگیرد.
ساده ترین الفاظی که حتی مقید به نتیجه نباشد و به فردی گفته شود که از روحیه ی بالایی برخوردار باشد و ناراحت هم نشود تهمت و افترا محسوب می شود.
زمانی که انتساب جرم به دیگری شکل میگیرد سپس در صورت صراحت انتساب و عدم توانایی اثبات جرم از طرف افترا زننده ؛ اگر هر سه مورد وجود داشته باشد جرم افترا و تهمت صورت گرفته است و می تواند قابل پیگیری باشد.
معنی عبارت توهین با تهمت و افترا با یکدیگر متفاوت است.
چرا که افترا به معنی آن است که عمل مجرمانه ای را به کسی نسبت دهیم ولی در توهین ؛ لازم نیست که عمل مجرمانه باشد.
مجازات این دو نیز باهم متفاوت است.
مجازات توهین ؛ شلاق تا ۷۴ ضربه و یا جزای نقدی بین ۵ تا ۱۰۰ هزار تومان است ولی مجازات افترا ؛ یک ماه تا یک سال حبث و تا ۷۴ ضربه شلاق می باشد.
توهینی که از طریق پیامک نیز صورت بگیرد قابل بررسی و پیگیری می باشد و مجازات دارد.ولی صدای ضبط شده نمیتواند به عنوان مدرک تلقی نمی شود که شخصی به شخص دیگر افترا زده باشد یا توهینی کرده باشد ؛ چرا که امروزه با پیشرفت تکنولوژی و ساخت اپلیکیشن هایی که صدا را تغییر می دهد ؛ امکان بر این دارد که چنین عملی بر روی صدای ضبط شده ی افراد صورت گرفته باشد از همین رو صدای ضبط شده در هیچ جا به عنوان مدرک محسوب نمی شود.

تقسیم ارث و وصایا

بسم تعالی

وقتی فردی فوت میکند تمام مال و اموال او بین فرزندانش تقسیم میشود که به آن مال و اموال {ارث} و به کسانی که از این مال و اموال سهم میبرند {وارث} میگویند.
امروزه یکی از مهمترین علت های بحث و جدال بین خانواده ها همین تقسیم ارث می باشد که گاه خانواده را تا دادگاه میکشد.
وصیت نامه برگه ای است که متوفی در ان مقدار سهم الارث هر فرزندش را تعیین میکند و معلوم میکند چه مقدار از ارث به هرکس تعلق میگیرد.
حتما با واژه ی {محروم شدن از ارث } اشنایی دارید که برخی از والدین زمانی که فرزندانشان مرتکب اشتباهی میشوند آنها را تهدید به محرومیت از ارث میکنند.ولی در واقع این کار غیر قانونی است و هیچ پدر و مادری حق چنین کاری را ندارد.زمانی که متوفی وصیت نامه ای را تنظیم نکرده باشد؛وارثین وظیفه دارند به دادگاه مراجعه کرده و در انجا کارشناسان طبق قانون تحریر ترکه میکنند.
و همچنین زمانی که متوفی تمام مال و اموال خودش را در وصیت نامه تقسیم کرده باشد؛طبق قانون فقط یک سوم از این مال و اموال تقسیم میشود و باقی را دادگاه طبق قانون تقسیم میکنند.
چرا که در بعضی وصیت نامه ها مشاهده شده که متوفی تمام ارث خود را وقف موسسات حمایتی و یا فرزندی که به او علاقه بیشتری دارد میکند و این کار قانونی نیست.
ارکان ارث عبارت است از:
مورث   وارث    ترکه
البته پیش از تقسیم ترکه میان ورثه  باید از ان حقوق دیگری مانند هزینه تکفین و تجهیز میت ؛ بدهی ها و وصایای او در ثلث مالش و نیز انچه مخصوص فرزند بزرگتر است خارج شود.
اما برای خیلی ها این سوال پیش می اید که نحوه محاسبه ی ارث تک فرزند چگونه است؟
در جواب باید گفت که اگر پدر بزرگ و مادر بزرگ فرزند در قید حیات باشند یک ششم اموال به انها و بقیه اموال به فرزند میرسد و درصورت درغید حیات نبودن انها تمام اموال به تک فرزند میرسد.

چک و انواع ان

امروزه  مبادلات بین مردمی و وام گرفتن و خرید کردن هم با پول نقد امکان پذیر است هم با برگه ای که اصطلاحا به ان چک میگویند.چک در واقع همان سند تجاری است که برای مبادلات بین مردم ردو بدل میشود.چک ها انواع مختلفی دارند و ارزش این برگه هارا خود شخص صاحب چک تعیین میکند و به انها اعتبار میدهد.چک ها در بانک نقد میشود.
چک در واقع مهمترین ابزار پرداخت محسوب میشود.به طور سالانه حدود ۴۰ الی ۵۰ درصد پرداخت ها از طریق چک انجام میشود.چک به معنای نوشته ای است که با استفاده از پولی که در بانک دارند را برداشت و یا به شخص دیگری حواله میکنند.چک ها یا توسط بانک ها صادر میشون یا توسط اشخاص.چک هایی که توسط اشخاص صادر میشوند اعم اند از:چک عادی   چک تایید شده   چک بین بانکی یا همان رمزدار   چک تضمین شده    چک مسافرتی.
وقتی که صاحب چک مبلغی را در چک وارد میکند باید با امضا کردن ان چک تاریخی برای وصول چک معلوم نماید که در ان تاریخ چک نقد شود.اگر در تاریخ معین شده چک نقد نشود؛به عبارتی چک برگشتی میشود که پرداخت چک برگشتی قوانین خاص خود را دارد که در ادامه متن به ان میپردازیم.
۱-مراجعه به بانک جهت وصول چک.
۲-صدور گواهی عدم پرداخت چک.
۳-چک حقوقی است یا کیفری.
۴-مراجعه به شورای حل اختلاف.
۵-ابلاغ دادخواست.
۶-تامین خواسته.
۷-جلسه رسیدگی.
۸-اجرای احکام

ازدواج

یکی از معضلات جوانان امروز امر مهم ازدواج است.ازدواج در واقع شروع زندگی مشترک است که در اسلام با اصطلاح تکمیل کننده ی دین از ان یاد میکنند.
امروزه بسیاری از مردم به دلایل گوناگون استدلال هایی ضد ازدواج دارند.این استدلال ها شامل نقد های سیاسی و مذهبی؛اشاره به میزان طلاق و نیز اهمیت تجرد بر پایه آموزه های مذهبی و فلسفی دارند.
تحقیقات نشان میدهند که از دهه هشتاد میلادی به بعد میل به تجرد در افراد بیشتر شده و ازدواج ها کمتر و بی دوام تر شده اند.
بهترین سن ازدواج برای خانم ها از سن ۲۰ تا ۲۵ سالگی و برای اقایان از ۲۴ تا ۲۸ سالگی می باشد.ازدواج به دو نوع سنتی و مدرن شکل میگرد.برای انتخاب کردن شریک زندگی سعی کنید به سمت افرادی بروید که از نظر {فرهنگی   اجتماعی   مالی   تحصیلات   خانواده و ...} با شما در یک سطح قرار داشته باشند.
چرا که بیشتر اختلافات بین زوجین از همین تفاوت ها نشأت میگیرد که معمولا باعث جدایی و طلاق می شوند.
یکی از دلایلی که روزانه امار طلاق بیشتر میشود ؛ همین انتخاب سرسرانه و عدم شناخت کافی از طرف مقابل است.سعی کنید دقت و وقت کافی برای این تصمیم مهم بگذارید ؛ چرا که نه تنها طلاق اثار و پیشامدهای خوبی در زندگی به دنبال ندارد بلکه پرداخت مهریه و ازدواج مجدد ؛دردسرها و دشواریهای خود را دارد.

 

ازدواج جشن شروع یک زندگی دو نفره است. و یکی از مهمترین اسباب ازدواج همان جهزیه است که هم باعث شورو ذوق خانواده ها و عروس و داماد میشود هم میتواند در شرایط فعلی اقتصادی باعث دغدغه های فکری زیادی شود.برای آگاهی بیشتر راجع به جهزیه ادامه مقاله را دنبال کنید.

برای خرید جهزیه اولین کار باخبر شدن از رسمو رسومات  خانواده ی همسر خود است.
زیرا در بعضی خانواده ها رسم بر این است که جهزیه تمامو کمال به عهده ی خانواده ی عروس باشد ولی در برخی دیگر رسم بر این است که چند تیکه بزرگ مانند {فرش ـ تلویزیون ـ یخچال و...} را خانواده ی داماد تهیه کند.
اما قدم دوم برای خرید جهزیه ؛ تهیه کردن لیست اقلام مورد نظر است.سعی کنید در لیست خود ابتدا از وسایل بزرگتر و مهمتر شروع کنید و سپس در اخر به وسایل ساده و کوچکتر بپردازید.چرا که برای هماهنگی تم و یا رنگ میتوانید اقلام کوچکتر را راحت تر با اقلام بزرگتر ست کنید تا بزرگتر هارا با اقلام کوچکتر.
در ابتدا سعی کنید رنگ هایی که دوست دارید در خانه وجود داشته باشند را مشخص کنید و سپس به خرید بروید چرا که باعث میشود هنگام خرید به سمت وسایلی بروید که هارمونی بیشتری باهم دارند.
دیگر نکته ی مهم برای خریدن جهزیه در نظر گرفتن  متراژ و فرم خانه است. در صورتی که از فرم خانه ی خود بی اطلاع هستید زیاد خرید نکنید و سعی کنید تنها با خریدن وسایل مهم ؛خرید خود را به اتمام برسانید و خرید وسایل تزینی را به زمانی که در خانه حضور یافتید موکول کنید.
و اما نکته ی بعد این است که در صورتی که از اندازه ی خانه ی خود باخبرید ؛ اگر خانه یتان کوچک است سعی کنید تم روشن تر انتخاب کنید تا خانه بزرگتر به نظر بیاید و اگر خانه ای با متراژ بالا دارید رنگ های تیره تر باعث میشود خانه اندازه متناسب تری  نشان داده شود.
برای خرید جهزیه سعی کنید بیشتر به نظر خود و شریک زندگیتان اهمیت بدهید تا افراد دیگر؛چرا که شما و همسرتان قرار است با آن وسایل و در آن خانه زندگی کنید.
برای خرید خود بودجه بندی کنید .
یعنی در هنگام تهیه لیست یک قیمت مقداری برای کالای خود تعیین کنید و سعی کنید که کلایی که خریداری میکنید با قیمت تعیین کرده تفاوت زیادی نداشته باشد تا به مشکل مالی بر نخورید.
اگر جزو افرادی هستید که با فامیلهای خود رودروایستی دارید و به دنبال خریدن اجسام گران قیمت و زیاد هستید باید گفت سعی کنید این عادت را کنار بگذارید چرا که شما در ابتدای مسیر زندگی هستید و در صورتی که از ابتدا با قرض و وام و بدهکاری وارد زندگی شوید نمیتوانید زندگی با ارامش و بدون دغدغه فکری داشته باشید.
 

 

رابطه نامشروع و حکم زن زناکار

رابطه نامشروع چیست ؟

رابطه نامشروع در مقابل رابطه مشروع قرار دارد و منظور از آن رابطه بین زن و مرد نامحرمی است که مرزهای قانونی و شرعی رد کرده اند و خارج از حد مشخص شده با یکدیگر رابطه برقرار کرده اند . در قانون ایران ، طبق ماده 637 قانون مجازات اسلامی ، جرم رابطه نامشروع اینطور تعریف شده است : چنانچه زن و مردی که بین آنها علقه زوجیت نباشد ، مرتکب روابط نامشروع یا اعمال منافی عفت غیر از زنا مثل بوسیدن یا در آغوش گرفتن شوند ، مجرم هستند . 

منظور از علقه زوجیت این است که زن و مردی که به سن بلوغ رسیده اند تنها در صورتی می توانند با هم رابطه داشته باشند که این رابطه با خواندن صیغه عقد مشروع شده باشد و در نتیجه تمام روابطی که خارج از علقه زوجیت باشد اگر خارج از حد قانونی باشد ، مشمول مجازات جرم رابطه نامشروع می شود . 
 

اغلب تصور می کنند رابطه نامشروع یعنی زنا در صورتی که این دو با هم تفاوت دارند “

 

رابطه نامشروع چیست

رابطه نامشروع در ماده 637 قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات تعریف شده است . طبق این ماده اگر زن و مردی که بین آنها رابطه زن و شوهری نیست مرتکب اعمالی نامشروع و منافی عفت از قبیل بوسیدن و در آغوش کشیدن و گرفتن دست یک دیگر نمایند ، رابطه رخ داده نامشروع خواهد بود و زن و مرد مجرم هستند . از این رو می توان گفت دامنه رابطه نامشروع بسیار گسترده است . مجازات جرم رابطه نامشروع نیز در همین ماده آمده است که از قرار مجازات تعزیریِ شلاق تا 99 ضربه خواهد بود . 
 

تفاوت زنا و رابطه نامشروع

در باب تفاوت زنا و رابطه نامشروع می توان به موارد زیر اشاره کرد :

1- زنا یک جرم حدی است یعنی قانون گذار این جرم را از بستر شرع تبدیل به قانون کرده است ، از این رو دارای مجازات حدی است اما رابطه نامشروع یک جرم تعزیری است که قانون گذار آن را با توجه به اوضاع و احوال جامعه جرم شناخته است و مجازات آن نیز مجازات تعزیری است . 

2- دومین تفاوت زنا و رابطه نامشروع در دامنه آنهاست . در تعیین دامنه جرم رابطه نامشروع می توان گفت هر رابطه ی منافی عفتی که بین زن و مرد رخ می دهد را می توان در حوزه این جرم قرار داد اما زنا تنها عملی را شامل می شود که طبق قانون از جرم زنا صورت گرفته است . 

3- نوع اثبات جرم رابطه نامشروع و اثبات زنا با هم تفاوت دارد . 

4- مورد بعدی تفاوت زنا و رابطه نامشروع را می توان تفاوت در شرایط تحقق آنها دانست . زنا برای محقق شدن به شرایط خاصی نیاز دارد اما رابطه نامشروع صرف وجود یک رابطه نامشروع کوچک مثل گرفتن دست یکدیگر یا حتی کنار هم راه رفتن ، شکل می گیرد.
 

جرم رابطه نامشروع ، یکی از شناخته شده ترین جرم ها در مراجع قضایی و بین مردم است . ار آنجا که این جرم با آبرو و حیثیت افراد سر و کار دارد از حساسیت و اهمیت زیادی برخوردار است . به همین دلیل هم مردم معمولا در پی مخفی نگه داشتن این دسته از جرایم هستند . اما این موضوع و عدم شکایت نسبت به ان باعث می شود افرادی که در پی سود جویی هستند هرگز تنبیه و مجازات نشوند . از این رو قانون در مورد جرایم نام مشروع شرایطی را پیش بینی کرده است که طبق آن می توان این جرایم را از طرق دیگر هم پیگیری کرد و مانع از سوءاستفاده افراد بد ذات شد . از این رو در این مقاله به بررسی اینکه چه کسانی می توانند از جرم رابطه نامشروع شکایت کنند و هم چنین نحوه شکایت از جرم رابطه نامشروع و نحوه اثبات رابطه نامشروع می پردازیم .

 

چه کسی می تواند از جرم رابطه نامشروع شکایت کند ؟

یکی از سوالات در مورد این جرم این است که چه کسی می تواند از جرم رابطه نامشروع شکایت کند ؟ جرم رابطه نامشروع از آن دسته جرایمی است که نیاز به شکایت شاکی خصوصی ندارد . یعنی بدون اینکه شاکی خصوصی شکایت کند ، نیروی انتظامی یا دادستان می تواند ، رسیدگی به جرم را آغاز کند . البته نیروهای انتظامی در صورتی در این مسائل دخالت می کنند که جرم به صورت مشهود دیده شود . مثلا کسی که اقدام به در آغوش گرفتن زن نامحرم در خیابان می کند ، به صورت مشهود یکی از مصادیق جرم رابطه نامشروع را انجام داده است و اگر پلیس ببیند به راحتی می تواند این نوع جرایم در دسته جرایم غیر قابل گذشت قرار دارند . و اگر با شکایت شاکی خصوصی آغاز شده باشند ، حتی در صورتی که شاکی رضایت بدهد ، رسیدگی به جرم متوقف نخواهد شد . زیرا جرم رابطه نامشروع از جرایمی است که علاوه بر اینکه مخالف شرع است ، موجب جریحه دار شدن وجدان عمومی و بر هم ریختن نظم نیز می شود .

 

خیانت و داشتن رابطه نامشروع یکی از اولین اتهام‌هایی است که همسران هنگام اختلاف، یکدیگر را به آن متهم می‌کنند. در قانون نیز شکایتی با عنوان روابط نامشروع به رسمیت شناخته شده و از سوی قضات مورد رسیدگی و صدور حکم قرار می‌گیرد.

 ارتباط نامشروع، از تخیل تا واقعیت: مردی قصد دارد از همسرش جدا شود. مهریه همسر او بسیار سنگین است. او برای رهایی از پرداخت این مهریه و نیز سرکیسه کردن همسرش، موقعیتی را فراهم می‌کند که مردی غریبه با همسرش رابطه نامشروع داشته باشد و با فیلمبرداری از این موقعیت، همسرش را تهدید می‌کند که در صورت عدم رضایت به طلاق و نپرداختن مبلغی پول به او، این فیلم را منتشر خواهد کرد. همسر مرد راضی به طلاق و پرداخت پول می‌شود، اما نمی‌داند این نقشه‌ای است که همسرش به واسطه آن تا به حال چند بار اقدام به کلاهبرداری‌های مشابه کرده است.

این خلاصه داستان فیلمی‌ به نام نقاب است که دو سال قبل نسخه کوتاه شده آن در سینماهای ایران به نمایش درآمد اما مدت کوتاهی پس از آن، نسخه کامل فیلم از طریق شبکه غیرقانونی پخش فیلم‌های سینمایی به دست مخاطبان رسید. این فیلم بر اساس داستانی واقعی ساخته شده بود اما هنوز هم مردانی هستند که تصور می‌کنند اگر بتوانند برای همسر خود پاپوشی از این نوع درست کنند، راحت و بی‌دردسر از آنها جدا می‌شوند و به سراغ زندگی خود مـی‌رونـد.

بسیاری از این مردان در دادگاه‌های خانواده، همسر خود را تهدید می‌کنند که اگر راضی به طلاق نشود، با جور کردن ۴ شاهد و طرح دادخواستی با عنوان رابطه نامشروع در دادسرای ارشاد، آبروی آنها را می‌برند. اغلب این مردان نمی‌دانند که حتی اگر چنین جرمی‌ نیز در مورد همسرشان به اثبات برسد، این مساله بحث مهریه را منتفی نمی‌کند.

چون مهریه مالی است که پیش از وقوع خیانت و در همان زمان عقد به زن تعلق گرفته است و در چنین حالتی ممکن است دادگاه تخفیف اندکی را برای گرفتن مهریه قائل شود و مهریه در هر شرایطی به زن تعلق می‌گیرد و فقط اثبات خیانت می‌تواند سبب شود مرد بتواند براحتی همسرش را طلاق دهد.

در مورد زنانی هم که تمایل به طلاق دارند، ممکن است برخی از آنها به سراغ زنی بروند و او را ترغیب کنند از طریق تماس تلفنی و تله‌گذاری، همسر آنها را به دام بیندازد تا در نهایت پس از اثبات خیانت همسرشان بتوانند بسادگی طلاق بگیرند.

اینها راه‌حل‌هایی است که برخی افراد در دادگاه در پیش می‌گیرند، اما شرایط همیشه مانند فیلم‌های سینمایی نیست و بسیاری از افراد در این مسیر دچار مشکلات عجیب و غریبی می‌شوند.

در شرع مقدس اسلام و تمام مذاهب آسمانی خیانت عملی حرام تلقی شده و ارتکاب آن از سوی هرفردی با کیفر و جزای سنگین همراه است .

در تمامی جوامع مدنی به محض این‌که زن و شوهر با خطبه عقد یا بنابر رسوم و فرهنگ خودشان با هم ازدواج می‌کنند و رابطه زن و شوهری میان آنها پیش می‌آید و زندگی مشترک خود را آغاز می‌کنند، میان آنها حریم و رابطه‌ای ایجاد می‌شود که در تمام جوامع بشری به رسمیت شناخته می‌شود و مردم آن جوامع برای آن قداست و حرمت قائل هستند. به همین دلیل وارد شدن شخص یا اشخاص دیگر به این حریم قبیح و زشت تلقی شده و با آن بشدت برخورد می‌شود.

در بعد تاریخی حتی در قدیمی‌ترین قوانین بشری مثل قانون حمورابی برای کسانی که مرتکب جرائم خانوادگی شوند مجازات سختی پیش‌بینی کرده بودند. مثلا زنی که به شوهرش خیانت می‌کرد یا مردی که به زنش خیانت می‌کرد به مجازات حبس، تبعید و شلاق محکوم می‌شد که این موارد بسته به نوع جرم و کیفیت آن تقسیم‌بندی‌های خاص خود را داشت و این مجازات در مواردی منجر به صدور حکم مرگ مجرم می‌شد.

در شرع مقدس اسلام و تمام مذاهب آسمانی هم خیانت عملی حرام تلقی شده و ارتکاب آن از سوی هر فردی با کیفر و جزای سنگین همراه است.

در شرع مقدس اسلام این جرم در ۲ قسمت زنا و رابطه نامشروع تعریف شده است.

  1. یک قسمت از این مجازات مشمول حد است که از سوی خدا تعیین و در دین اسلام هم مشخص شده است.
  2. و یک قسمت از این مجازات هم موجب تعزیر می‌شود.

تعزیر هم مجازاتی است که تعیین آن به اختیار حاکم است و تفاوت آن با مجازات در این است که حد را خدا از طریق پیامبر خود برای ما مشخص کرده است و در آن هم جرم و هم مجازات مشخص است.

 

ارث و وصایا و تحریر ترکه

ارث چیست؟

یکی از نهادهای حقوقی مطابق قانون ایران ، ارث می باشد . بر اساس ماده 867 قانون مدنی ، ارث به موت حقیقی یا به موت فرضی مورث تحقق پیدا می کند . 
در خصوص تعریف ارث باید گفت که معنای حقوقی ارث به معنای عرفی آن بسیار نزدیک است . به لحاظ عرفی ، ارث مالی است که بعد از فوت شخص به بازماندگان و وارثان او تعلق می گیرد که البته در این خصوص مقررات و قواعد تقسیم ارث باید مورد رعایت قرار بگیرد . بر اساس مقررات قانونی ، ارث عبارت است از انتقال قهری حقوق و دارایی متوفی به ورثه او . این معنا از ارث مشابه مفهوم ترکه نیز می باشد . ترکه عبارت است از کلیه اموال و حقوق مالی که پس از پرداخت شدن دیون و تعهدات شخص متوفی ، به بازماندگان یا وارثان شخص تعلق می گیرد .
نکته مهمی که در خصوص ارث وجود دارد آن است که تقسیم ارث تنها پس از ادای حقوق و دیونی که بر عهده میت است امکانپذیر می باشد . لذا ابتدا بایستی هزینه های کفن و دفن میت ، بدهی های مالی او و وصیت او انجام شود و سپس نوبت به تقسیم ارث می رسد .
 

 

نحوه تقسیم کردن ارث

یکی از پیچیده ترین موضوعاتی که در قانون مدنی مورد بررسی قرار گرفته است ، نحوه تقسیم ارث می باشد ؛ چرا که نحوه تقسیم ارث با استفاده از قواعدی به عمل می آید که بسیار دقیق و مهم هستند . به این منظور ابتدا باید آشنایی مختصری با طبقات ارث پیدا کنیم . بر اساس قانون مدنی وارثان شخص متوفی را بر حسب نزدیک بودن به شخص متوفی می توان در سه طبقه تقسیم بندی کرد . در صورتی که در هر یک از این طبقات شخصی وجود داشته باشد ، ارث به وی می رسد و نوبت به اشخاصی که در طبقه بعدی هستند نمی رسد . برای آشنایی با طبقات ارث کلیک کنید . علاوه بر این ، زن و شوهر نیز در هر صورت از هم ارث می برند که ارث آنها نیز جداگانه محاسبه می شود . 
 

موانع ارث

مطابق قانون مدنی هیچکس نمی تواند برای بعد از فوت خود دیگری را از ارث محروم کند . به این دلیل که قواعد ارث قوانین امری هستند و قانونگذار آنها را به دقت پیش بینی کرده است . لذا اینکه می شنویم پدری فرزند خود را به محروم شدن از ارث تهدید کند ، پذیرفتنی نیست . برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد محرومیت از ارث کلیک کنید .
البته ، به موجب قانون مدنی یک سری از شرایط هستند که به موجب آن ، کسی که به لحاظ قانونی وارث محسوب شده و ارث می برد ، از این حق محروم می شود . بر این اساس ، در صورتی که وارث ، کسی که از او ارث می برد را بکشد ، به موجب قانون دیگر ارثی از وی نخواهد برد . همچنین ، ولدالزنا یا فرزند نامشروع از والدین خود ارثی نخواهد برد . 
 

وصیت بر دو قسم است: تملیکی و عهدی.

ماده ۸۲۶

وصیت تملیکی عبارت است از این که کسی عین یا منفعتی را از مال خود برای زمان بعد از فوتش به دیگری مجاناً تملیک کند. وصیت عهدی عبارت است از این که شخصی یک یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری مأمور می‌نماید. وصیت‌کننده موصی، کسی که وصیت تملیکی به نفع او شده است موصی‌له، مورد وصیت موصی‌به، کسی که به موجب وصیت عهدی، ولی بر مورد ثلث یا بر صغیر قرار داده می‌شود وصی نامیده می‌شود.

ماده ۸۲۷

تملیک به موجب وصیت محقق نمی‌شود مگر با قبول موصی‌له پس از فوت موصی.

ماده ۸۲۸

هر گاه موصی‌له غیر محصور باشد مثل این که وصیت برای فقرا یا امور عام‌المنفعه شود قبول شرط نیست.

ماده ۸۲۹

قبول موصی‌له قبل از فوت موصی مؤثر نیست و موصی می‌تواند از وصیت خود رجوع کند حتی در صورتی که موصی‌له موصی به را قبض کرده باشد.

ماده ۸۳۰

نسبت به موصی‌له رد یا قبول وصیت بعد از فوت موصی معتبر است بنابراین اگر موصی‌له قبل از فوت موصی وصیت را رد کرده باشد بعد از فوت می‌تواند آن را قبول کند و اگر بعد از فوت آن را قبول و موصی‌به را قبض کرد دیگر نمی‌تواند آن را رد کند لیکن اگر قبل از فوت قبول کرده باشد بعد از فوت قبول ثانوی لازم نیست.

ماده ۸۳۱

اگر موصی‌له صغیر یا مجنون باشد رد یا قبول وصیت با ولی خواهد بود.

ماده ۸۳۲

موصی‌له می‌تواند وصیت را نسبت به قسمتی از موصی‌به قبول کند در این صورت وصیت نسبت به قسمتی که قبول شده صحیح و نسبت به قسمت دیگر باطل می‌شود.

ماده ۸۳۳

ورثه‌ی موصی نمی‌تواند در موصی‌به تصرف کند مادام که موصی‌له رد یا قبول خود را به آن‌ها اعلام نکرده است. اگر تأخیر این اعلام موجب تضرر ورثه باشد حاکم موصی‌له را مجبور می‌کند که تصمیم خود را معین نماید.

ماده ۸۳۴

در وصیت عهدی، قبول شرط نیست لیکن وصی می‌تواند مادام که موصی زنده است وصایت را رد کند و اگر قبل از فوت موصی رد نکرد بعد از آن حق رد ندارد اگر چه جاهل بر وصایت بوده باشد.

 

فصل دوم – در موصی

ماده ۸۳۵

موصی باید نسبت به مورد وصیت، جایزالتصرف باشد.

ماده ۸۳۶

هر گاه کسی به قصد خودکشی خود را مجروح یا مسموم کند یا اعمال دیگر از این قبیل که موجب هلاکت است مرتکب گردد و پس از آن وصیت نماید آن وصیت در صورت هلاکت باطل است و هر گاه اتفاقاً منتهی به موت نشد وصیت نافذ خواهد بود.

ماده ۸۳۷

اگر کسی به موجب وصیت، یک یا چند نفر از ورثه‌ی خود را از ارث محروم کند وصیت مزبور نافذ نیست.

ماده ۸۳۸

موصی می‌تواند از وصیت خود رجوع کند.

ماده ۸۳۹

اگر موصی ثانیاً وصیتی بر خلاف وصیت اول نماید وصیت دوم صحیح است.

فصل سوم – در موصی‌به

ماده ۸۴۰

وصیت به صرف مال در امر غیر مشروع باطل است.

ماده ۸۴۱

موصی‌به باید ملک موصی باشد و وصیت به مال غیر ولو با اجازه‌ی مالک باطل است.

ماده ۸۴۲

ممکن است مالی را که هنوز موجود نشده است وصیت نمود.

ماده ۸۴۳

وصیت به زیاده بر ثلث ترکه، نافذ نیست مگر به اجازه‌ی وراث و اگر بعض از ورثه اجازه کند فقط نسبت به سهم او نافذ است.

ماده ۸۴۴

هر گاه موصی به، مال معینی باشد آن مال تقویم می‌شود اگر قیمت آن بیش از ثلث ترکه باشد مازاد، مال ورثه است مگر این که اجازه کند.

ماده ۸۴۵

میزان ثلث به اعتبار دارایی موصی در حین وفات معین می‌شود نه به اعتبار دارایی او در حین وصیت.

ماده ۸۴۶

هر گاه موصی به منافع ملکی باشد دائماً یا در مدت معین به طریق ذیل از ثلث اخراج می‌شود:

بدواً عین ملک با منافع آن تقویم می‌شود سپس ملک مزبور با ملاحظه مسلوب‌المنفعه بودن درمدت وصیت تقویم شده تفاوت بین دو قیمت از ثلث حساب می‌شود. اگر موصی به منافع دائمی ملک بوده و بدین جهت عین ملک قیمتی نداشته باشد قیمت ملک با ملاحظه‌ی منافع از ثلث محسوب می‌شود.

ماده ۸۴۷

اگر موصی به کلی باشد تعیین فرد با ورثه است مگر این که در وصیت طور دیگر مقرر شده باشد.

ماده ۸۴۸

اگر موصی به جزءق مشاع ترکه باشد مثل ربع یا ثلث، موصی‌له با ورثه در همان مقدار از ترکه مشاعاً شریک خواهد بود.

ماده ۸۴۹

اگر موصی زیاده بر ثلث را به ترتیب معینی وصیت به اموری کرده باشد و ورثه زیاده بر ثلث را اجازه نکنند به همان ترتیبی که وصیت کرده است از ترکه خارج می‌شود تا میزان ثلث و زاید بر ثلث باطل خواهد شد و اگر وصیت به تمام یک دفعه باشد زیاده از همه کسر می‌شود.

 

فصل چهارم – در موصی‌له

ماده ۸۵۰

موصی‌له باید موجود باشد و بتواند مالک چیزی بشود که برای او وصیت شده است.

ماده ۸۵۱

وصیت برای حمل صحیح است لیکن تملک او منوط است بر این که زنده متولد شود.

ماده ۸۵۲

اگر حمل در نتیجه‌ی جرمی سقط شود موصی‌به به ورثه او می‌رسد مگر این که جرم مانع ارث باشد.

ماده ۸۵۳

اگر موصی‌لهم متعدد و محصور باشند موصی‌به بین آن‌ها بالسویه تقسیم می‌شود مگر این که موصی طور دیگر مقرر داشته باشد.

فصل پنجم – در وصی

ماده ۸۵۴

موصی می‌تواند یک یا چند نفر وصی معین نماید، درصورت تعدد، اوصیا باید مجتمعاً عمل به وصیت کنند مگر در صورت تصریح به استقلال هر یک.

ماده ۸۵۵

موصی می‌تواند چند نفر را به نحو ترتیب، وصی معین کند به این طریق که اگر اولی فوت کرد دومی وصی باشد و اگر دومی فوت کرد سومی باشد و هکذا.

ماده ۸۵۶

صغیر را می‌توان به اتفاق یک نفر کبیر وصی قرار داد. در این صورت اجرای وصایا با کبیر خواهد بود تا موقع بلوغ و رشد صغیر.

ماده ۸۵۷

موصی می‌تواند یک نفر را برای نظارت در عملیات وصی معین نماید. حدود اختیارات ناظر به طریقی خواهد بود که موصی مقرر داشته است یا از قرائن معلوم شود.

ماده ۸۵۸

وصی نسبت به اموالی که بر حسب وصیت در ید او می‌باشد حکم امین را دارد و ضامن نمی‌شود مگر در صورت تعدی و تفریط.

ماده ۸۵۹

وصی باید بر طبق وصایای موصی رفتار کند والا ضامن و منعزل است.

ماده ۸۶۰

غیر از پدر و جد پدری کس دیگر حق ندارد بر صغیر وصی معین کند.

باب دوم – در ارث

فصل اول – در موجبات ارث و طبقات مختلفه وراث

ماده ۸۶۱

موجب ارث دو امر است: نسب و سبب.

ماده ۸۶۲

اشخاصی که به موجب نسب ارث می‌برند سه طبقه اند:

۱- پدر و مادر و اولاد و اولاد اولاد.

۲- اجداد و برادر و خواهر و اولاد آن‌ها.

۳- اعمام و عمات و اخوال و خالات و اولاد آن‌ها.

ماده ۸۶۳

وارثین طبقه‌ی بعد وقتی ارث می‌برند که از وارثین طبقه‌ی قبل کسی نباشد.

ماده ۸۶۴

از جمله اشخاصی که به موجب سبب ارث می‌برند هر یک از زوجین است که در حین فوت دیگری زنده باشد.

ماده ۸۶۵

اگر در شخص واحد موجبات متعدده‌ی ارث جمع شود به جهت تمام آن موجبات ارث می‌برد مگر این که بعضی از آن‌ها مانع دیگری باشد که در این صورت فقط از جهت عنوان مانع می‌برد.

ماده ۸۶۶

در صورت نبودن وارث، امر ترکه‌ی متوفی راجع به حاکم است.

 

فصل دوم – در تحقق ارث

ماده ۸۶۷

ارث به موت حقیقی یا به موت فرضی مورث تحقق پیدا می‌کند.

ماده ۸۶۸

مالکیت ورثه نسبت به ترکه‌ی متوفی مستقر نمی‌شود مگر پس از ادای حقوق و دیونی که به ترکه‌ی میت تعلق گرفته.

ماده ۸۶۹

حقوق و دیونی که به ترکه‌ی میت تعلق می‌گیرد و باید قبل از تقسیم آن ادا شود از قرار ذیل است:

۱- قیمت کفن میت و حقوقی که متعلق است به اعیان ترکه مثل عینی که متعلق رهن است؛

۲- دیون و واجبات مالی متوفی؛

۳- وصایای میت تا ثلث ترکه بدون اجازه ورثه و زیاده بر ثلث با اجازه‌ی آن‌ها.

ماده ۸۷۰

حقوق مزبوره در ماده قبل باید به ترتیبی که در ماده مزبوره مقرر است تأدیه شود و مابقی اگر باشد بین وراث تقسیم گردد.

ماده ۸۷۱

هر گاه ورثه نسبت به اعیان ترکه معاملاتی نمایند مادام که دیون متوفی تأدیه نشده است معاملات مزبوره نافذ نبوده و دیان می‌توانند آن را بر هم زنند.

ماده ۸۷۲

اموال غائب مفقودالاثر تقسیم نمی‌شود مگر بعد از ثبوت فوت او یا انقضای مدتی که عادتاً چنین شخصی زنده نمی‌ماند.

ماده ۸۷۳

اگر تاریخ فوت اشخاصی که از یکدیگر ارث می‌برند مجهول و تقدم و تأخر هیچ یک معلوم نباشد اشخاص مزبور از یکدیگر ارث نمی‌برند مگر آن که موت به سبب غرق یا هدم واقع شود که در این صورت از یکدیگر ارث می‌برند.

ماده ۸۷۴

اگر اشخاصی که بین آن‌ها توارث باشد بمیرند و تاریخ فوت یکی از آن‌ها معلوم و دیگری از حیث تقدم و تأخر مجهول باشد فقط آن که تاریخ فوتش مجهول است از آن دیگری ارث می‌برد.

فصل سوم – در شرایط و جمله از موانع ارث

ماده ۸۷۵

شرط وراثت، زنده بودن در حین فوت مورث است و اگر حملی باشد در صوتی ارث می‌برد که نطفه‌ی او حین‌الموت منعقد بوده و زنده هم متولد شود اگر چه فوراً پس از تولد بمیرد.

ماده ۸۷۶

با شک در حیات، حین ولادت، حکم وراثت نمی‌شود.

ماده ۸۷۷

در صورت اختلاف در زمان انعقاد نطفه، امارات قانونی که برای اثبات نسب مقرر است رعایت خواهد شد.

ماده ۸۷۸

هر گاه در حین موت مورث، حملی باشد که اگر قابل وراثت متولد شود مانع از ارث تمام یا بعضی از وراث دیگر می‌گردد. تقسیم ارث به عمل نمی‌آید تا حال او معلوم شود و اگر حمل مانع از ارث هیچ یک از سایر وراث نباشد و آن‌ها بخواهند ترکه را تقسیم کنند باید برای حمل حصه‌ای که مساوی حصه‌ی دو پسر از همان طبقه باشد کنار گذارند و حصه‌ی هر یک از وراث مراعا است تا حال حمل معلوم شود.

ماده ۸۷۹

اگر بین وراث، غایب مفقودالاثری باشد سهم او کنار گذارده می‌شود تا حال او معلوم شود در صورتی که محقق گردد قبل از مورث مرده است حصه‌ی او به سایر وراث بر می‌گردد والا به خود او یا به ورثه او می‌رسد.

ماده ۸۸۰

قتل از موانع ارث است بنابراین کسی که مورث خود را عمداً بکشد از ارث او ممنوع می‌شود اعم از این که قتل بالمباشره باشد یا بالتسبیب و منفرداً باشد یا به شرکت دیگری.

ماده ۸۸۱

در صورتی که قتل عمدی مورث به حکم قانون یا برای دفاع باشد مفاد ماده فوق مجری نخواهد بود.

ماده ۸۸۱

(مکرر) کافر از مسلم ارث نمی‌برد و اگر در بین ورثه‌ی متوفای کافری، مسلم باشد وراث کافر ارث نمی‌برند اگر چه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند.

ماده ۸۸۲

بعد از لعان، زن و شوهر از یکدیگر ارث نمی‌برند و همچنین فرزندی که به سبب انکار او، لعان واقع شده، از پدر و پدر از او ارث نمی‌برد لیکن فرزند مزبور از مادر و خویشان مادری خود و همچنین مادر و خویشان مادری از او ارث می‌برند.

ماده ۸۸۳

هر گاه پدر بعد از لعان رجوع کند پسر از او ارث می‌برد لیکن از ارحام پدر و همچنین پدر و ارحام پدری از پسر ارث نمی‌برند.

ماده ۸۸۴

ولدالزنا از پدر و مادر و اقوام آنان ارث نمی‌برد لیکن اگر حرمت رابطه‌ای که طفل ثمره‌ی آن است نسبت به یکی از ابوین ثابت و نسبت به دیگری به واسطه‌ی اکراه یا شبهه‌ی زنا نباشد طفل فقط از این طرف و اقوام او ارث می‌برد و بالعکس.

ماده ۸۸۵

اولاد و اقوام کسانی که به موجب ماده ۸۸۰ از ارث ممنوع می‌شوند محروم از ارث نمی‌باشند بنابراین اولاد کسی که پدر خود را کشته باشد از جد مقتول خود ارث می‌برد اگر وراث نزدیکتری باعث حرمان آنان نشود.

 

فصل چهارم – در حجب

ماده ۸۸۶

حجب حالت وارثی است که به واسطه‌ی بودن وارث دیگر از بردن ارث کلاً یا جزئاً محروم می‌شود.

ماده ۸۸۷

حجب بر دو قسم است: قسم اول آن است که وارث از اصل ارث محروم می‌گردد، مثل برادرزاده که به واسطه بودن برادر یا خواهر متوفی، از ارث محروم می‌شود یا برادر ابی که با بودن برادر ابوینی از ارث محروم می‌گردد؛

قسم دوم آن است که فرض وارث از حد اعلی به حد ادنی نازل می‌گردد مثل تنزل حصه‌ی شوهر از نصف به ربع در صورتی که برای زوجه اولاد باشد و همچنین تنزل حصه‌ی زن از ربع به ثمن در صورتی که برای زوج او اولاد باشد.

ماده ۸۸۸

ضابطه‌ی حجب از اصل ارث، رعایت اقربیت به میت است. بنابراین هر طبقه از وراث، طبقه‌ی بعد را از ارث محروم می‌نماید مگر در مورد ماده ۹۳۶ و موردی که وارث دورتر بتواند به سمت قائم‌مقامی ارث ببرد که در این صورت هر دو ارث می‌برند.

ماده ۸۸۹

در بین وراث طبقه‌ی اولی اگر برای میت اولادی نباشد اولاد او هر قدر که پایین بروند قائم‌مقام پدر یا مادر خود بوده و با هر یک از ابوین متوفی که زنده باشد ارث می‌برند ولی در بین اولاد، اقرب به میت، ابعد را از ارث محروم می‌نماید.

ماده ۸۹۰

در بین وراث طبقه‌ی دوم اگر برای متوفی برادر یا خواهری نباشد اولاد اخوه، هر قدر که پایین بروند قائم‌مقام پدر یا مادر خود بوده با هر یک از اجداد متوفی که زنده باشد ارث می‌برند لیکن در بین اجداد یا اولاد اخوه، اقرب به متوفی ابعد را از ارث محروم می‌کند. مفاد این ماده در مورد وارث طبقه سوم نیز مجری می‌باشد.

ماده ۸۹۱

وراث ذیل حاجب از ارث ندارند: پدر، مادر، پسر، دختر، زوج و زوجه.

ماده ۸۹۲

حجب از بعض فرض، در موارد ذیل است:

الف- وقتی که برای میت، اولاد یا اولاد اولاد باشد: در این صورت ابوین میت از بردن بیش از یک ثلث محروم می‌شوند مگر در مورد ماده ۹۰۸ و ۹۰۹ که ممکن است هر یک از ابوین به عنوان قرابت یا رد بیش از یک سدس ببرد همچنین زوج از بردن بیش از یک ربع و زوجه از بردن بیش از یک ثمن محروم می‌شود.

ب- وقتی که برای میت چند برادر یا خواهر باشد: در این صورت مادر میت از بردن بیش از یک سدس محروم می‌شود مشروط بر این که:

  • اولاً- لااقل دو برادر یا یک برادر با دو خواهر یا چهار خواهر باشند؛
  • ثانیاً- پدر آن‌ها زنده باشد؛
  • ثالثاً- از ارث ممنوع نباشد مگر به سبب قتل؛

 

  • رابعاً- ابوینی یا ابی تنها باشند.

فصل پنجم – در فرض و صاحبان فرض

ماده ۸۹۳وراث، بعضی به فرض، بعضی به قرابت و بعضی گاه به فرض و گاهی به قرابت ارث می‌برند.

ماده ۸۹۴

صاحبان فرض اشخاصی هستند که سهم آنان از ترکه معین است و صاحبان قرابت کسانی هستند که سهم آن‌ها معین نیست.

ماده ۸۹۵

سهام معینه که فرض نامیده می‌شود عبارت است از: نصف، ربع، ثمن، دوثلث، ثلث و سدس ترکه.

ماده ۸۹۶

اشخاصی که به فرض ارث می‌برند عبارتند از: مادر و زوج و زوجه.

ماده ۸۹۷

اشخاصی که گاه به فرض و گاهی به قرابت ارث می‌برند عبارتند از: پدر، دختر و دخترها، خواهر و خواهرهای ابی یا ابوینی و کلاله امی.

ماده ۸۹۸

وراث دیگر به غیر از مذکورین در دو ماده فوق به قرابت ارث می‌برند.

ماده ۸۹۹

فرض سه وارث نصف ترکه است:

۱- شوهر در صورت نبودن اولاد برای متوفا اگر چه از شوهر دیگر باشد؛

۲- دختر اگر فرزند منحصر باشد؛

۳- خواهر ابوینی یا ابی تنها در صورتی که منحصر به فرد باشد.

ماده ۹۰۰

فرض دو وارث ربع ترکه است:

۱- شوهر در صورت فوت زن با داشتن اولاد؛

۲- زوجه یا زوجه‌ها در صورت فوت شوهر بدون اولاد.

ماده ۹۰۱

ثمن، فریضه‌ی زوجه یا زوجه‌ها است در صورت فوت شوهر با داشتن اولاد.

ماده ۹۰۲

فرض دو وارث دو ثلث ترکه است:

۱- دو دختر و بیشتر در صورت نبودن اولاد ذکور؛

۲- دو خواهر و بیشتر ابوینی یا ابی تنها با نبودن برادر.

 

ماده ۹۰۳

فرض دو وارث ثلث ترکه است:

۱- مادر متوفی در صورتی که میت اولاد و اخوه نداشته باشد؛

۲- کلاله امی در صورتی که بیش از یکی باشد.

ماده ۹۰۴

فرض سه وارث سدس ترکه است: پدر و مادر و کلاله امی اگر تنها باشد.

ماده ۹۰۵

از ترکه‌ی میت هر صاحب فرض حصه خود را می‌برد و بقیه به صاحبان قرابت می‌رسد و اگر صاحب قرابتی در آن طبقه مساوی با صاحب فرض در درجه نباشد باقی به صاحب فرض رد می‌شود مگر در مورد زوج و زوجه که به آن‌ها رد نمی‌شود لیکن اگر برای متوفی وارثی به غیر از زوج نباشد زائد از فریضه به او رد می‌شود.

فصل ششم – در سهم‌الارث طبقات مختلفه وراث

مبحث اول – در سهم‌الارث وراث طبقه اولی

ماده ۹۰۶:اگر برای متوفی اولاد یا اولاد اولاد از هر درجه که باشد موجود نباشد هر یک از ابوین در صورت انفراد، تمام ارث را می‌برد و اگر پدر و مادر میت هر دو زنده باشند مادر یک ثلث و پدر دو ثلث می‌برد لیکن اگر مادر حاجب داشته باشد سدس از ترکه متعلق به مادر و بقیه مال پدر است.

ماده ۹۰۷:اگر متوفی ابوین نداشته و یک یا چند نفر اولاد داشته باشد ترکه به طریق ذیل تقسیم می‌شود:

اگر فرزند، منحصر به یکی باشد خواه پسر خواه دختر تمام ترکه به او می‌رسد.

اگر اولاد متعدد باشند ولی تمام پسر، یا تمام دختر، ترکه بین آن‌ها بالسویه تقسیم می‌شود. اگر اولاد متعدد باشند و بعضی از آن‌ها پسر و بعضی دختر، پسر دو برابر دختر می‌برد.

ماده ۹۰۸:هر گاه پدر یا مادر متوفی یا هر دو ابوین او موجود باشد با یک دختر فرض هر یک از پدر و مادر سدس ترکه و فرض دختر نصف آن خواهد بود و ما بقی بین تمام وراث به نسبت فرض آن‌ها تقسیم شود مگر این که مادر حاجب داشته باشد که در این صورت مادر از مابقی چیزی نمی‌برد.

ماده ۹۰۹:هر گاه پدر یا مادر متوفی یا هر دو ابوین او موجود باشند با چند دختر، فرض تمام دخترها دو ثلث ترکه خواهد بود که بالسویه بین آن‌ها تقسیم می‌شود و فرض هر یک از پدر و مادر یک سدس و مابقی اگر باشد بین تمام ورثه به نسبت فرض آن‌ها تقسیم می‌شود مگر این که مادر حاجب داشته باشد در این صورت مادر از باقی چیزی نمی‌برد.

ماده ۹۱۰:هر گاه میت اولاد داشته باشد گر چه یک نفر، اولاد اولاد او ارث نمی‌برند.

ماده ۹۱۱:هر گاه میت اولاد بلاواسطه نداشته باشد اولاد اولاد او قائم‌مقام اولاد بوده و بدین طریق جزو وراث طبقه اول محسوب و با هر یک از ابوین که زنده باشد ارث می‌برد. تقسیم ارث بین اولاد بر حسب نسل به عمل می‌آید: یعنی هر نسل حصه‌ی کسی را می‌برد که به توسط او به میت می‌رسد. بنابراین اولاد پسر دو برابر اولاد دختر می‌برند. در تقسیم بین افراد یک نسل، پسر دو برابر دختر می‌برد.

ماده ۹۱۲:اولاد اولاد تا هر چه که پایین بروند به طریق مذکور در ماده فوق ارث می‌برند با رعایت این که اقرب به میت ابعد را محروم می‌کند.

ماده ۹۱۳:در تمام صور مذکوره در این مبحث هر یک از زوجین که زنده باشد فرض خود را می‌برد و این فرض عبارت است: از نصف ترکه برای زوج و ربع آن برای زوجه در صورتی که میت اولاد یا اولاد اولاد نداشته باشد و از ربع ترکه برای زوج و ثمن آن برای زوجه در صورتی که میت اولاد یا اولاد اولاد داشته باشد و مابقی ترکه بر طبق مقررات مواد قبل مابین سایر وراث تقسیم می‌شود.

ماده ۹۱۴:اگر به واسطه‌ی بودن چندین نفر صاحبان فرض، ترکه‌ی میت کفایت نصیب تمام آن‌ها را نکند نقص بر بنت و بنتین وارد می‌شود و اگر پس از موضوع کردن نصیب صاحبان فرض، زیادتی باشد و وارثی نباشد که زیاده را به عنوان قرابت ببرد این زیاده بین صاحبان فرض بر طبق مقررات مواد فوق تقسیم می‌شود لیکن زوج و زوجه مطلقاً و مادر اگر حاجب داشته باشد از زیادی چیزی نمی‌برد.

ماده ۹۱۵:انگشتری که میت معمولاً استعمال می‌کرده و همچنین قرآن و رخت‌های شخصی و شمشیر او به پسر بزرگ او می‌رسد بدون این که از حصه‌ی او از این حیث چیزی کسر شود مشروط بر این که ترکه‌ی میت منحصر به این اموال نباشد.

مبحث دوم – در سهم‌الارث وراث طبقه دوم

ماده ۹۱۶:هر گاه برای میت و ارث طبقه اولی نباشد ترکه او به وارث طبقه ثانیه می‌رسد.

ماده ۹۱۷:هر یک از وراث طبقه دوم اگر تنها باشد تمام ارث را می‌برد و اگر متعدد باشند ترکه‌ی بین آن‌ها بر طبق مواد ذیل تقسیم می‌شود.

ماده ۹۱۸:اگر میت اخوه‌ی ابوینی داشته باشد اخوه‌ی ابی ارث نمی‌برند. در صورت نبودن اخوه‌ی ابوینی اخوه‌ی ابی حصه‌ی ارث آن‌ها را می‌برند. اخوه‌ی ابوینی و اخوه‌ی ابی هیچ کدام اخوه‌ی امی را از ارث محروم نمی‌کنند.

ماده ۹۱۹:اگر وراث میت چند برادر ابوینی یا چند برادر ابی یا چند خواهر ابوینی یا چند خواهر ابی باشند ترکه بین آن‌ها بالسویه تقسیم می‌شود.

ماده ۹۲۰:اگر وراث میت چند برادر و خواهر ابوینی یا چند برادر و خواهر ابی باشند حصه‌ی ذکور دو برابر اناث خواهد بود.

ماده ۹۲۱:اگر وراث چند برادر امی یا چند خواهر امی یا چند برادر و خواهر امی باشند ترکه بین آن‌ها بالسویه تقسیم می‌شود.

ماده ۹۲۲:هر گاه اخوه‌ی ابوینی و اخوه‌ی امی با هم باشند تقسیم به طریق ذیل می‌شود:

اگر برادر یا خواهر امی یکی باشد سدس ترکه را می‌برد و بقیه مال اخوه‌ی ابوینی یا ابی است که به طریق مذکور در فوق تقسیم می‌نمایند. اگر کلاله امی متعدد باشد ثلث ترکه به آن‌ها تعلق گرفته و بین خود بالسویه تقسیم می‌کنند و بقیه مال اخوه‌ی ابوینی یا ابی است که مطابق مقررات مذکور در فوق تقسیم می‌نمایند.

 

ماده ۹۲۳:هر گاه ورثه، اجداد یا جدات باشد ترکه به طریق ذیل تقسیم می‌شود:

اگر جد یا جده تنها باشد اعم از ابی یا امی تمام ترکه به او تعلق می‌گیرد.

اگر اجداد و جدات متعدد باشند در صورتی که ابی باشند ذکور دو برابر اناث می‌برد و اگر همه امی باشند بین آن‌ها بالسویه تقسیم می‌گردد.

اگر جد یا جده ابی و جد یا جده امی با هم باشند ثلث ترکه به جد یا جده امی می‌رسد و در صورت تعدد اجداد امی آن ثلث بین آن‌ها بالسویه تقسیم می‌شود و دو ثلث دیگر به جد یا جده ابی می‌رسد و در صورت تعدد، حصه‌ی ذکور از آن دو ثلث دو برابر حصه‌ی اناث خواهد بود.

ماده ۹۲۴:هر گاه میت اجداد و کلاله با هم داشته باشد دو ثلث ترکه به وراثی می‌رسد که از طرف پدر قرابت دارند و در تقسیم آن حصه‌ی ذکور دو برابر اناث خواهد بود و یک ثلث به وراثی می‌رسد که از طرف مادر قرابت دارند و بین خود بالسویه تقسیم می‌نمایند. لیکن اگر خویش مادری فقط یک برادر یا یک خواهر امی باشد فقط سدس ترکه به او تعلق خواهد گرفت.

ماده ۹۲۵:در تمام صور مذکوره در مواد فوق اگر برای میت نه برادر باشد و نه خواهر، اولاد اخوه قائم‌مقام آن‌ها شده و با اجداد ارث می‌برند در این صورت تقسیم ارث نسبت به اولاد اخوه بر حسب نسل به عمل می‌آید: یعنی هر نسل حصه کسی را می‌برد که به واسطه‌ی او به میت می‌رسد بنابراین اولاد اخوه‌ی ابوینی یا ابی حصه‌ی اخوه ابوینی یا ابی تنها و اولاد کلاله امی حصه کلاله امی را می‌برند. در تقسیم بین افراد یک نسل اگر اولاد اخوه‌ی ابوینی یا ابی تنهاباشند ذکور دو برابر اناث می‌برد و اگر از کلاله امی باشند بالسویه تقسیم می‌کنند.

ماده ۹۲۶:در صورت اجتماع کلاله ابوینی و ابی و امی، کلاله ابی ارث نمی‌برد.

ماده ۹۲۷:در تمام مواد مذکور در این مبحث هر یک از زوجین که باشد فرض خود را از اصل ترکه می‌برد و این فرض عبارت است از نصف اصل ترکه برای زوج و ربع آن برای زوجه. متقربین به مادر هم اعم از اجداد یا کلاله فرض خود را از اصل ترکه می‌برند. هر گاه به واسطه ورود زوج یا زوجه نقصی موجود گردد نقص بر کلاله ابوینی یا ابی یا بر اجداد ابی وارد می‌شود.

 

مبحث سوم – در سهم‌الارث وراث طبقه سوم

ماده ۹۲۸:هر گاه برای میت وراث طبقه دوم نباشد ترکه او به وراث طبقه سوم می‌رسد.

ماده ۹۲۹:هر یک از وراث طبقه سوم اگر تنها باشد تمام ارث را می‌برد و اگر متعدد باشند ترکه بین آن‌ها بر طبق مواد ذیل تقسیم می‌شود.

ماده ۹۳۰:اگر میت اعمام یا اخوال ابوینی داشته باشد اعمام یا اخوال ابی ارث نمی‌برند در صورت نبودن اعمام یا اخوال ابوینی اعمام یا اخوال ابی حصه‌ی آن‌ها را می‌برند.

ماده ۹۳۱:هر گاه وراث متوفی، چند نفر عمو یا چند نفر عمه باشند ترکه‌ی بین آن‌ها بالسویه تقسیم می‌شود، در صورتی که همه‌ی آن‌ها ابوینی یا همه ابی یا همه امی باشند. هر گاه عمو و عمه با هم باشند در صورتی که همه امی باشند ترکه را بالسویه تقسیم می‌نمایند و در صورتی که همه ابوینی یا ابی باشند حصه ذکور دو برابر اناث خواهد بود.

ماده ۹۳۲:در صورتی که اعمام امی و اعمام ابوینی یا ابی با هم باشند عم یا عمه امی اگر تنها باشند سدس ترکه به او تعلق می‌گیرد و اگر متعدد باشند ثلث ترکه و این ثلث را مابین خود بالسویه تقسیم می‌کنند و باقی ترکه به اعمام ابوینی یا ابی می‌رسد که در تقسیم، ذکور دو برابر اناث می‌برد.

ماده ۹۳۳:هر گاه وراث متوفی چند نفر دایی یا چند نفر خاله یا چند نفر دایی و چند نفر خاله با هم باشند ترکه بین آن‌ها بالسویه تقسیم می‌شود خواه همه ابوینی خواه همه ابی و خواه همه امی باشند.

ماده ۹۳۴:اگر وراث میت دایی و خاله‌ی ابی یا ابوینی با دایی و خاله‌ی امی باشند طرف امی اگر یکی باشد سدس ترکه را می‌برد و اگر متعدد باشند ثلث آن را می‌برند و بین خود بالسویه تقسیم می‌کنند و مابقی مال دایی و خاله‌های ابوینی یا ابی است که آن‌ها هم بین خود بالسویه تقسیم می‌نمایند.

ماده ۹۳۵:اگر برای میت یک یا چند نفر اعمام با یک یا چند نفر اخوال باشد ثلث ترکه به اخوال و دو ثلث آن به اعمام تعلق میگیرد.

تقسیم ثلث بین اخوال بالسویه به عمل می‌آید لیکن اگر بین اخوال یک نفر امی باشد سدس حصه اخوال به او می‌رسد و اگر چند نفر امی باشند ثلث آن حصه به آن‌ها داده می‌شود و در صورت اخیر تقسیم بین آن‌ها بالسویه به عمل می‌آید.

در تقسیم دو ثلث بین اعمام، حصه‌ی ذکور دو برابر اناث خواهد بود. لیکن اگر بین اعمام یک نفر امی باشد سدس حصه‌ی اعمام به او می‌رسد و اگر چند نفر امی باشند ثلث آن حصه به آن‌ها می‌رسد و در صورت اخیر آن ثلث را بالسویه تقسیم می‌کنند.

در تقسیم پنج سدس و یا دو ثلث که از حصه‌ی اعمام باقی می‌ماند بین اعمام ابوینی یا ابی حصه ذکور دو برابر اناث خواهد بود.

ماده ۹۳۶:با وجود اعمام یا اخوال، اولاد آن‌ها ارث نمی‌برند مگر در صورت انحصار وارث به یک پسرعموی ابوینی با یک عموی ابی تنها که فقط در این صورت پسرعمو، عمو را از ارث محروم می‌کند. لیکن اگر با پسرعموی ابوینی خال یا خاله باشد یا اعمام متعدد باشند ولو ابی تنها، پسرعمو ارث نمی‌برد.

ماده ۹۳۷:هر گاه برای میت نه اعمام باشد و نه اخوال اولاد آن‌ها به جای آن‌ها ارث می‌برند و نصیب هر نسل نصیب کسی خواهد بود که به واسطه‌ی او به میت متصل می‌شود.

ماده ۹۳۸:در تمام موارد مزبوره در این مبحث هر یک از زوجین که باشد فرض خود را از اصل ترکه می‌برد و این فرض عبارت است از: نصف اصل ترکه برای زوج و ربع آن برای زوجه.

متقرب به مادر هم نصیب خودرا از اصل ترکه می‌برد. باقی ترکه مال متقرب به پدر است و اگر نقصی هم باشد بر متقربین به پدر وارد می‌شود.

ماده ۹۳۹:در تمام موارد مذکوره در این مبحث و دو مبحث قبل اگر وارث خنثی بوده و از جمله وراثی باشد که ذکور آن‌ها دو برابر اناث می‌برند، سهم‌الارث او به طریق ذیل معین می‌شود:

اگر علائم رجولیت غالب باشد سهم‌الارث یک پسر از طبقه خود و اگر علائم اناثیت غلبه داشته باشد سهم‌الارث یک دختر از طبقه‌ی خود را می‌برد و اگر هیچ یک از علائم غالب نباشد نصف مجموع سهم‌الارث یک پسر و یک دختر از طبقه‌ی خود را خواهد برد.

 

مبحث چهارم – در میراث زوج و زوجه

ماده ۹۴۰:زوجین که زوجیت آن‌ها دائمی بوده و ممنوع از ارث نباشند از یکدیگر ارث می‌برند.

ماده ۹۴۱:سهم‌الارث زوج و زوجه از ترکه‌ی یکدیگر به طوری است که در مواد ۹۱۳، ۹۲۷ و ۹۳۸ ذکر شده است.

ماده ۹۴۲:در صورت تعدد زوجات ربع یا ثمن ترکه که تعلق به زوجه دارد بین همه‌ی آنان بالسویه تقسیم می‌شود.

ماده ۹۴۳:اگر شوهر زن خود را به طلاق رجعی مطلقه کند هر یک از آن‌ها که قبل از انقضای عده بمیرد دیگری از او ارث می‌برد لیکن اگر فوت یکی از آن‌ها بعد از انقضای عده بوده و یا طلاق بائن باشد از یکدیگر ارث نمی‌برند.

ماده ۹۴۴:اگر شوهر در حال مرض زن خود را طلاق دهد و در ظرف یک سال از تاریخ طلاق به همان مرض بمیرد زوجه از او ارث می‌برد اگرچه طلاق بائن باشد مشروط بر این که زن شوهر نکرده باشد.

ماده ۹۴۵:اگر مردی در حال مرض زنی را عقد کند و در همان مرض قبل از دخول بمیرد زن از او ارث نمی‌برد لیکن اگر بعد از دخول یا بعد از صحت یافتن از آن مرض بمیرد زن از او ارث می‌برد.

ماده ۹۴۶:زوج از تمام اموال زوجه ارث می‌برد و زوجه در صورت فرزنددار بودن زوج، یک هشتم از عین اموال منقول و یک هشتم از قیمت اموال غیرمنقول اعم از عرصه و اعیان ارث می‌برد و در صورتی که زوج هیچ فرزندی نداشته باشد سهم زوجه یک چهارم از همه اموال به ترتیب یاد شده خواهد بود. (اصلاحی ۱۳۸۷)

تبصره- مفاد این ماده درخصوص وراث متوفایی که قبل از تصویب آن فوت کرده ولی هنوز ترکه او تقسیم نشده است نیز لازمالاجراء است. (الحاقی۱۳۸۹)

جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد
رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران
در اجراء اصل یکصد و بیست و سوم (۱۲۳) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قانون الحاق یک تبصره به ماده (۹۴۶) قانون مدنی اصلاحی ۱۳۸۷ که با عنوان طرح الحاق یک تبصره به ماده (۹۴۶) قانون مدنی مصوب ۱۳۸۷ به مجلس شورای اسلامی تقدیم و در جلسه علنی روز سه‌شنبه مورخ ۲۶/۵/۱۳۸۹ مجلس با اصلاحاتی به تصویب رسیده است به لحاظ انقضای مهلت‌های مقرر، موضوع اصول نود و چهار (۹۴) و نود و پنج (۹۵) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و عدم وصول پاسخ شورای محترم نگهبان، به پیوست ابلاغ می‌گردد. علی لاریجانی
رونوشت:
– شورای محترم نگهبان پیرو نامه شماره ۳۴۸۸۵/۴۰۷ مورخ ۳۰/۵/۱۳۸۹ جهت استحضار.
قانون الحاق یک تبصره به ماده (۹۴۶) قانونی مدنی اصلاحی ۱۳۸۷
ماده واحده- تبصره ذیل به ماده (۹۴۶) قانون مدنی اصلاحی مصوب ۶/۱۱/۱۳۸۷ الحاق می‌گردد.
تبصره- مفاد این ماده درخصوص وراث متوفایی که قبل از تصویب آن فوت کرده ولی هنوز ترکه او تقسیم نشده است نیز لازمالاجراء است.
قانون فوق مشتمل بر ماده واحده و یک تبصره درجلسه علنی روز سه‌شنبه مورخ بیست و ششم مردادماه یکهزار و سیصد و هشتاد و نه مجلس شورای اسلامی تصویب و در مهلت‌های مقرر موضوع اصول نود و چهار (۹۴) و نود و پنج (۹۵) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نظر شورای محترم نگهبان واصل نگردید. علی لاریجانی منبع سامانه قوانین و مقررات

ماده ۹۴۷(حذف شداصلاحی ۱۳۸۷)

ماده ۹۴۸:هر گاه درمورد ماده قبل ورثه از ادای قیمت ابنیه و اشجار امتناع کند زن می‌تواند حق خود را از عین آن‌ها استیفا نماید.

ماده ۹۴۹:در صورت نبودن هیچ وارث دیگر به غیر از زوج یا زوجه، شوهر تمام ترکه زن متوفات خود را می‌برد لیکن زن فقط نصیب خود را و بقیه ترکه‌ی شوهر در حکم مال اشخاص بلاوارث و تابع ماده ۸۶۶ خواهد بود.

کتاب سوم – در مقررات مختلفه

ماده ۹۵۰:مثلی که در این قانون ذکر شده عبارت از مالی است که اشباه و نظایر آن نوعاً زیاد و شایع باشد مانند حبوبات و نحو آن و قیمی مقابل آن است. مع‌ذالک تشخیص این معنی با عرف می‌باشد.

ماده ۹۵۱:تعدی، تجاوز نمودن از حدود اذن یا متعارف است نسبت به مال یا حق دیگری.

ماده ۹۵۲:تفریط عبارت است از ترک عملی که به موجب قرارداد یا متعارف برای حفظ مال غیر لازم است.

ماده ۹۵۳:تقصیر اعم است از تفریط و تعدی.

ماده ۹۵۴:کلیه‌ی عقود جایزه به موت احد طرفین منفسخ می‌شود و همچنین به سفه در مواردی که رشد معتبر است.

ماده ۹۵۵:مقررات این قانون در مورد کلیه‌ی اموری که قبل از این قانون واقع شده معتبر است.

حق تنصیف دارایی

تنصیف دارایی چیست و شرایط تحقق شرط تنصیف دارایی چه می باشد؟

 

تنصیف دارایی چیست و شرایط تحقق شرط تنصیف دارایی چه می باشد؟ زن و شوهر در روز تنظیم سند ازدواج صفحات متعدد قباله نکاح را با سرعت امضا می کنند در حالی که بسیاری از آن ها عملا نمی دانند که امضاهای آن ها پای چه تعهداتی ثبت می شود و چه اموری را می پذیرند. سردفتران ازدواج و طلاق وظیفه دارند که این شروط را برای زن و شوهر توضیح دهند.

اما از یک طرف برخی سردفتران به این تکلیف خود عمل نمی کنند و از طرف دیگر زن و شوهر چنان گرم صمیمیت و تازگی رابطه جدید هستند که معمولا کمتر کسی می داند پای چه چیزی را امضا کرده است.

اما یکی از شروطی که در قباله نکاح وجود دارد و زوجین آن را امضا می کنند شرط انتقال تا نصف دارایی شوهر است. (این میزان نباید از نیمی از اموال تجاوز کند اما ممکن است کمتر از نصف اموال باشد یعنی ربع، خمس و مقادیری از این قبیل.)

زن و شوهر با امضا زیر این شرط توافق می کنند که زوجه در اموالی که شوهر بعد از ازدواج بدست می آورد سهیم باشد. اما اینکه این شرط در چه شرایطی اجرا می شود و زوجه چگونه می  تواند از امتیازی که با این شرط به دست آورده است استفاده کند موضوعاتی هستند که باید بررسی شوند.

طبق بند «الف» شرایط ضمن عقد مندرج درسند ازدواج، چنانچه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه،  تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی نباشد، زوج مکلف است تا نصف دارایی موجود خود را که در ایام زناشویی با زوجه به دست آورده یا معادل آن را، بصورت بلاعوض به زوجه منتقل نماید  .

شرایط تحقق شرط تنصیف دارایی

 

  1. طلاق واقع شود: اجرای این شرط برخلاف سایر شروط، صرفاً منوط به واقعه طلاق است و بدون وقوع آن قابل اجرا نیست و امکان الزام شوهر برای اجرای شرط قبل از درخواست طلاق ناشی از درخواست وی وجود ندارد .
  2. زوج خواهان طلاق باشد: یکی از شرایط تحقق شرط تنصیف دارایی این است که زوج بخواهد زوجه را طلاق دهد و وی ارائه کننده دادخواست طلاق باشد و نه اینکه زوجه خواهان طلاق باشد .
  3. طلاق مستند به تخلف زن از وظایف زناشویی یا سوءاخلاق و رفتار وی نباشد: چنانچه سوء رفتار و سوء اخلاق زوجه علت طلاق باشد با اثبات آن، شرط تنصیف دارایی تحقق نمی‌یابد. مثلاً  هرگاه زوج، نشوز و عدم تمکین زوجه را اثبات کند، این شرط برای زوجه قابل استفاده نخواهد بود .
  4. ملاک  تا نصف اموال یا معادل آن می باشد: در این شرط عبارت «تا نصف دارایی» یا معادل آن ذکر شده که این میزان می‌تواند از پایین‌ترین درصد اموال زوج تا سقف پنجاه درصد آن تلقی شود که تعیین آن به نظر دادگاه بستگی دارد .
  5. دارایی حاصل زندگی زناشویی با زوجه باشد: یکی دیگر از شرایط تحقق شرط مذکور حصول دارایی زوج، در زمان زندگی زناشویی با زوجه است، لذا به اموالی که زوج پیش از ایام زناشویی داشته (نه از تاریخ عقد) و اموال موروثی سرایت پیدا نمی‌کند، زیرا به مال ناشی از ارث اموال به دست آورده در زمان زناشویی اطلاق نمی‌شود .
  6. دارایی در حین طلاق موجود باشد: موجود بودن اموال حین طلاق شرط لازم برای اجرای این ‌شرط است. بنابراین شامل اموال از بین رفته اعم از تلف یا مفقود شده، نمی‌شود. همچنین آنچه موضوع شرط است، دارایی زوج است، لذا  به نطر باید دیون زوج نیز مدنظر قرار گیرد. به عنوان مثال اگر زوج نسبت به مهر زوجه‌ای که می‌خواهد او را طلاق دهد یا زوجه دیگرش مشغول‌الذمه باشد، پرداخت مهریه زوجه مذکور یا زوجه دیگر از دارایی زوج، نسبت به اعمال شرط تنصیف دارایی مقدم است و حتی بنا بر نظری اجرای این شرط نسبت به مستثنیات دین هم ممنوع بوده و تعهد به انتقال تا نصف مال زوج نیز نمی‌تواند از این قاعده کلی مستثنی باشد.

    شرط نصف دارایی چیست و چه نکاتی دارد :

    ۱-  همانطور که مشخص است در خصوص شرط نصف دارایی (شرط تنصیف) مقرره ای در قانون وجود ندارد به عبارت دیگر از نظر قانون زوج تکلیفی بر پرداخت نصف دارایی به زوجه ندارد.

    ۲-  در صفحه هشتم قباله ازدواج (سند نکاحیه) سازمان ثبت اسناد املاک کشور به صورت چاپی و پیش فرض شرط نصف دارایی را پیش بینی کرده است و در ذیل آن محل امضاء زوج و زوجه قرار داده است و این بدین معنی است که اگر زوجین و به خصوص زوج (مرد) این شرط را امضاء نکند، نصف اموال در روابط زوجین جایگاهی نخواهد داشت.

    ۳- ادعای نفهمیدن و متوجه نشدن شرط تنصیف، بعد از امضاء در محاکم پذیرفته نمی شود.

    توصیه می شود این مطلب را تا انتها بخوانید و اگر ابهامی یا سوالی باقی مانده بود با ما تماس بگیرید.

    ۴- شرط نصف درایی فقط در جای مصداق دارد که اولا طلاق از جانب زوج مطرح شده باشد پس شامل طلاق توافقی و یا طلاق از جانب زوجه نمی شود.
    ثانیا اگر زوج بتواند ثابت نماید که طلاق در اثر سوء رفتار و سوء معاشرت زوجه و یا تخلف زن از وظایفش در قبال شوهر، بوده است. شرط نصف اموال شامل زوجه نمی شود به عنوان مثال زوجه محکوم به تمکین شده باشد و در این خصوص رای قطعی صادر شده باشد. ثالثا شامل اموالی می شود که زوج بعد از تاریخ عقد به دست آورده باشد. پس اگر مردی قبل از ازدواج اموالی داشته است مشمول این شرط نمی شود.

    ۵- همانطور که در شرط تصنیف( شرط نصف دارایی ) آمده است از عبارت “تا نصف دارایی موجود” استفاده شده است و این بدین معنی است که اولا اموال به مرد بعد از عقد نکاح به دست آورده است در هنگام دادخواست طلاق موجود باشد .
    پس اگر قبل از دادخواست اموال را منتقل کرده باشد شامل این شرط نمی گردد. ثانیا تا نصف اموال یعنی از یک درصد تا پنجاه درصد و تشخیص این که چه مقدار از اموال می بایستی به زوجه انتقال یابد یا معادل آن داده شود با دادگاه می باشد و الزامی به پنجاه درصد اموال نیست.

    مطلب مرتبط :   عدول از وکالت بلا عزل در طلاق – وکیل خوب طلاق در تهران و کرج

    ۶- جرم فرار از دین، مشمول دین می گردد و شرط نصف اموال از آن خروج موضوعی دارد. با این وصف اگر مردی متعمدا اموال خود را قبل از دادخواست طلاق منتقل کرده باشد که زوجه از نصف اموال او سهمی نبرد، جرم نیست و از مصادیق جرم فرار از دین نمی باشد.

    ۷- استناد به مستثنیات دین مثل مسکن مناسب شان زوج، فقط در دین مثل مهریه یا بدهی امکان پذیر است و جایی در شرط نصف اموال ندارد به عبارت دیگر زوج نمی تواند دفاع کند که خانه ای که بعد از عقد خریده است و در آن سکونت دارد تنها مسکن اوست. زیرا شرط نصف اموال محدودیتی در این خصوص ندارد. مضافا بر این که شرط نصف اموال ذیل نیست که بتوان به مستثنیات دین استناد کرد.

    ۸-      آیا می شود شرط نصف دارایی را تغییر داد؟ بله. بر طبق ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی زوجین می توانند هر شرط معقول و مشروعی را ضمن عقد نکاح توافق کنند. مثلا می توان شرط تنصیفی نوشت که در موقع طلاق خواه دادخواست از جانب زوج یا زوجه باشد نصف اموال زوج بعد از عقد به زوجه تعلق بگیرد یا این که می توان شرط کرد که نصف اموال زوجه نیز به زوج تعلق گیرد … در این خصوص محدودیتی نیست به غیر از آنچه قانون مقرر کرده است.

    ۹-      اگر شرط تنصیف در عقد نامه امضاء شده باشد و مرد نیز دادخواست طلاق تقدیم دادگاه کرده باشد لزوما در جلسه دادرسی زوجه می بایست به شرط استناد نماید و لیست اموال زوج را به دادگاه ارائه نماید تا بتواند از آن شرط بهره مند شود. توصیه می شود دادخواست مستقلی در قالب دعوای تقابل تا قبل از جلسه رسیدگی در این خصوص تقدیم دادگاه رسیدگی کننده به طلاق کنید.

    مطلب مرتبط :   آزمایش عدم بارداری برای طلاق توافقی (گواهی عدم بارداری)

    ۱۰-  آیا اگر مردی قبل از عقد خانه ای داشته است و بعد از ازدواج آن را بفروشد و خانه ای دیگر خریداری کند، مشمول نصف اموال می شود؟ کمی موضوع سلیقه ای و اختلافی است و بستگی به دادگاه رسیدگی کننده به طلاق دارد ولی به نظر می رسد تصمیم درست آن است که قاضی باید توجه کند که خانه دوم خریداری شده با خانه قبلی در یک سطح است یا خیر. به عبارت دیگر کشف گردد که بعد از عقد به مال زوج افزوده شده است یا خیر.

    ۱۱-  اگر رای طلاق به درخواست زوج با تصمیم دادگاه نسبت به نصف اموال صادر شود ولی زوج طلاق را ثبت و اجرا نکند زوجه (زن) بهره ای از نصف اموال نخواهد برد و دریافت نصف اموال یا معادل آن منوط به ثبت طلاق است نه صدور حکم.

    ۱۲-  در متن مذکور از لغت “دارایی” استفاده شده است و نه اموال و دارایی یک شخص شامل بدهکاری وی هم می شود. لذا دادگاه در بررسی شرط تصنیف دارایی می بایستی به این موضوع دقت داشته باشد و بدهکاری های زوج را نیز برای استخراج سهم زوجه از این شرط، در نظر بگیرد.

    ۱۳-  آیا سهم الارث زوج که بعد از عقد نصیب او شده است، شامل نصف اموال می گردد؟ خیر. از متن شرط تنصیف دارایی چنین بر می آید که شامل اموالی می گردد که بر اثر کار و کوششی در ایام زوجیت به دست آمده باشد.

    ۱۴-  متن شرط تنصیف اموال (دارایی) عقدنامه ها:

    ضمن عقد نکاح زوجه شرط نمود هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتاری نبوده زوج موظف است تا نصف دارایی موجود خود را که در ایام زناشویی با او بدست آورده یا معادل آن را طبق نظر دادگاه بلاعوض به زوجه منتقل نماید.
     

    دیدگاه نظام‌های حقوقی

    در نظام حقوقی بسیاری از کشورهای جهان، برای هر یک از زن و شوهر سهمی برابر در اموال و دارایی‌های حاصله در طول زندگی مشترک قرار داده شده‌است، و بنابراین در صورت انحلال ازدواج اموال به نسبت مساوی بین هر دوی آن‌ها تقسیم خواهد شد و به عبارت دیگر زوجین در مسائل اقتصادی شریک محسوب می‌شوند.

    در روابط بدون ازدواج رسمی

    اگر زن با مرد تحت قانون عرفی زندگی می‌کنند، آنگاه دارای حق و حقوقی نیستند که، زنان مزدوج از آن برخوردارند؛ و اگر دو فرد قانوناً باهم ازدواج نکرده باشند، در زمان جدایی (به‌طور اتوماتیک) حق ندارند اموال خانوادگی را، به دو قسمت مساوی تقسیم کنند.

    در مردان چند زنه

    نوشتار وابسته: چندهمسری

    در ازدواج‌های چند همسری نیز تحت قانون خانواده، حق و حقوقی، مانند درخواست تساوی اموال خانوادگی صورت می‌پذیرد.

    در ازدواج با شرایط اسلامی

    در خصوص شرط نصف دارایی (شرط تنصیف) مقرره ای در قوانین ایران وجود ندارد؛ به عبارت دیگر از نظر قانون زوج تکلیفی بر پرداخت نصف دارایی به زوجه ندارد. اما از آنجایی که در نظام حقوقی اسلام، اختیار طلاق با مرد است، بر همین اساس یکی از شروط «اختیاری» ضمن عقد نکاح این است که زوج قبول می‌کند که اگر روزی خواست همسرش را طلاق دهد، نیمی از اموال به دست آمده در طول زندگی مشترک را به همسرش منتقل کند؛ در بسیاری از کشورها بحث تنصیف اموال مطابق با قوانین، به صورت مطلق اجرا می‌شود اما در حالی که در ایران بحث تنصیف فقط در صورتی که مرد شرط را بپذیرد و امضاء کند و زمانی که درخواست طلاق از جانب مرد و با «وجود تمکین زن» باشد، مطرح می‌شود. البته پذیرش این شرط در هنگام وقوع اختیاری است و اگر مرد زیر بار پذیرش این شرط نرود، کسی نمی‌تواند مدعی اموال وی شود؛ و در نظام حقوقی اسلام، تنصیف دارایی مرد زمانی قابل پذیرش است که به‌صورت شرط بین طرفین قرارداد شده باشد. البته در طلاق‌هایی که زوجه به وکالت از زوج تقاضای طلاق می‌نماید نظر به اینکه درخواست طلاق در واقع و با توجه به ماهیت عقد وکالت، از سوی موکل (زوج) بعمل می‌آید نه وکیل (زوجه) لذا مانعی در جهت استحقاق زوجه، در استفاده از شرط تنصیف نمی‌شود. در قوانین فقهیِ ازدواج با شرایط اسلامی، زنانیکه تحت شرایط و اصول اسلامی ازدواج می‌کنند در مالکیت و تصرف نسبت به اموال مکتسبه خویش مستقل‌اند و ازدواج با شرایط اسلامی زوج را ملزم به تأمین نیازهای زوجه با رعایت دیگر شروط اسلامی و اصول اخلاقی از سوی طرفین می‌نماید.

    در عقدنامه شرط بخشش نصف اموال ذکر شده‌است، اما با توجه به اصل آزادی قراردادها و اصل حاکمیت اراده پذیرفتن چنین شرطی الزامی نیست و زوج می‌تواند آن را نپذیرد یا اینکه به‌طور محدود بپذیرد؛ اگر چه به علت اینکه این شرط در کنار دیگر شروط ازدواج اسلامی به صورت از پیش چاپ‌شده در اسناد ازدواج با شرایط اسلامی قرار گرفته، زوجینِ جوان به‌علت ناآگاهی از قوانین، خواسته یا ناخواسته مجبور به امضای آن می‌شوند و بر اساس ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی، زوجین، می‌توانند هر شرط معقول و مشروعی را توافق کنند، مثلاً می‌توان شرط تنصیفی نوشت که نصف اموال زوجه «نیز» به زوج تعلق گیرد و در این خصوص محدودیتی نیست.

    ادعای نفهمیدن و متوجه نشدن شرط تنصیف، بعد از امضاء در محاکم پذیرفته نمی‌شود. در بررسی دقیق این امور باید به مبانی فلسفه و حکمت آنها در شرایط اسلامی توجه نموده و زمینه‌های اجرای عملی این احکام را با توسل و عنایت به مقتضیات زمان و مکان و اجتهاد پویا فراهم کرد.

    تنصیف اموال در قوانین ایران

    ماده ۱۱۱۸ قانونی مدنی ایران استقلال مالی زن از شوهر را به رسمیت شناخته‌است؛ این ماده مقرر می‌دارد: «زن مستقلاً می‌تواند در دارایی خود هر تصرفی را که می‌خواهد بکند». در حقوق ایران داراییِ زوجینی، که با حفظ شرایط اسلامی عقد نکاح کنند، جنبهٔ اشتراکی ندارد و اموال هر یک از زن و مرد به‌طورِ کاملاً مستقل و جدا از اموال و دارایی‌های دیگری است و از این‌رو پس از طلاق نیز دارایی‌های اختصاصی هریک از زوجین تنها به خودشان تعلق دارد؛ و به صرف اینکه در اکثر خانواده‌های ایرانی هزینه‌های زندگی برعهده زوج است، تمامی اموالِ اشتراکی نیز به او تعلق می‌گیرد.

    تبصره‌های تنصیف اموال زوجین در ایران

  7. اگر رای طلاق به درخواست زوج با تصمیم دادگاه نسبت به نصف اموال صادر شود ولی مرد طلاق را ثبت و اجرا نکند زوجه بهره‌ای از نصف اموال نخواهد برد و دریافت نصف اموال یا معادل آن منوط به ثبت طلاق توسط مرد است و نه تنها صدور حکم آن.
  8. در طلاق‌هایی که زوجه به وکالت از زوج تقاضای طلاق می‌نماید نظر به اینکه درخواست طلاق در واقع و با توجه به ماهیت عقد وکالت، از سوی موکل (زوج) بعمل می‌آید نه وکیل (زوجه) لذا مانع استحقاق زوجه در استفاده از شرط تنصیف نیست.
  9. بر طبق ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی زوجین می‌توانند هر شرط معقول و مشروعی را توافق کنند، مثلاً می‌توان شرط تنصیفی نوشت که نصف اموال زوجه نیز به زوج تعلق گیرد و در این خصوص محدودیتی نیست.
  10. اضافه کردن شرطی مثل تنصیف دارایی به عقد نامه با توافق طرفین بلا اشکال است؛ بنابراین در صورتی که در دفتر اسناد رسمی انجام شده و رسمی باشد دارای اعتبار قانونی خواهد بود.
  11. در کانادا، ازدواج می‌تواند به دو صورت رسمی و غیررسمی واقع شود و وقتی که زوجین از یکدیگر جدا شوند، طریقه و وسیلهٔ اینکه اموال زوجین تقسیم و تنصیف گردد، بستگی به این دارد که ازدواج آن‌ها به صورت رسمی بوده یا نبوده‌است؛ و زندگی مشترک با یکدیگر برای سالهای بسیاردراز، داشتن فرزندان از یکدیگر، نسبت دادن عنوان شوهر یا همسر برای طرفین و به یکدیگر، ازدواج آن‌ها را رسمی نمی‌کند. در کانادا هرگاه زوجینِ رسمی از یکدیگر طلاق بگیرند، هر کدام از آن‌ها معمولاً باید به طرف دیگر پولی و مالی را پرداخت و تسلیم کند که تقسیم و تنصیف اموال نامیده می‌شود؛ در نظام‌های حقوقی دیگر نیز، به خصوص در آمریکا و انگلستان، تمامی اموال زوجین در هنگام طلاق نصف می‌شود و در این‌میان، تفاوتی بین دارایی‌های مرد و زن وجود ندارد. همچنین از دیگر تفاوت‌های قوانین ایران با سایر نقاط جهان این است که به‌عنوان مثال بحث تنصیفِ‌اموال مطابق با قوانین در کانادا، به صورت مطلق اجرا می‌شود در حالی که در قوانین ایران، بحث تنصیف، در زمانی که درخواست طلاق از جانب مرد باشد، مطرح خواهد بود، چراکه در نظام حقوقی اسلام، اختیار طلاق با مرد است.

    در نظام حقوقی انگلستان، برای هر یک از زن و شوهر سهمی برابر در اموال و دارایی‌های حاصله در طول زندگی مشترک قرار داده‌شده‌است؛ بنابراین در صورت انحلال ازدواج اموال به نسبت مساوی بین آن‌ها تقسیم خواهد شد. در نتیجه در انگلستان قانونگذار عموماً به حوزه شخصی و خصوصی خانواده وارد نشده و زوجین را در تنظیم روابط فی‌مابینِ خویش کاملاً آزاد گذارده‌است؛ لذا طرفین عموماً بر اساس تفاهم و توافق‌های شخصی گذران زندگی می‌کنند؛ و در نتیجه بسیاری از امور خانوادگی بر اساس آنچه قوانین پیش‌بینی کرده‌اند، نمی‌باشد، بلکه مبتنی بر عرف و بر اساس شرایط گذارده شده بین افراد تنظیم می‌گردد؛ و قانون انگلستان، در راستای تحولات روزافزون در جهت توسعه حقوق و آزادی، زن و مرد را از حقوق مساوی برخوردار نموده؛ لذا بعد از ازدواج هیچ‌کدام بر دیگری ریاست یا تفوق و برتری نداشته و نسبت به وظایف و اختیارات یکسان و برابر می‌باشند. از جهت مالی نیز هیچ‌یک نسبت به دیگری تکلیفی ندارند.

    تبصره‌های تنصیف در قوانین کشورها

  12. در ازدواج رسمی و همچنین در ازدواج غیررسمی، هر کدام از زوجین، فقط مسوول بازپرداخت بدهی‌های خود می‌باشند، مگر اینکه زوجین قراردادی داشته باشند یا در عقد ازدواج خود شرط کرده باشند که حاکی از مسوولیت به جهت بازپرداخت هر بدهی باشد.
  13. تفاوت حق طلاق و وکالت برای طلاق در تنصیف

    نوشتار وابسته: شروط ضمن عقد ازدواج

    در طلاقهای توافقی نظر به اینکه اراده زن در توافق به اجرای صیغه طلاق، موجود بوده لذا شرط تنصیف موردی نخواهد داشت امّا در طلاق‌هایی که زوجه به وکالت از زوج تقاضای طلاق نماید نظر به اینکه درخواست طلاق در واقع و با توجه به ماهیت «عقد وکالت»، از سوی موکل (زوج) بعمل می‌آید و نه وکیل (زوجه) لذا مانع استحقاق زوجه در استفاده از شرط تنصیف نیست.

    تنصیف اموال در قوانین جهانی

    قوانین در کشورهای مختلف فرض می‌کند که هر زوجی، از نظر مالی و سایر موارد به‌طور مساوی در پیوند زناشویی سهم دارند؛ و زمانی‌که ازدواج خاتمه یابد، قانون کلی اینست که هر دو سرمایهٔ خالص خود را به‌طور مساوی قسمت کنند، و فرقی نمی‌کند چه کسی هزینه آنرا پرداخته یا بنام چه کسی بوده‌است. تقسیم اموال خانوادگی، به این معناست که دارائیها و بدهیهارا، هردو بین خود تقسیم کنند.

همه چیز درباره ی ازدواج

تعریف ازدواج؟

ازدواج عبارت از فرایند علاقمندی، کشش جسمی، جنسی، روانی و به دنبال آن فراهم سازی شرایط اقتصادی ، اجتماعی، علمی، شغلی، خانوادگی، شخصی دو جنس مخالف ( زن ومرد یا دختر و پسر) در جهت ایجاد یک زندگی مشترک توأم با تفاهم، محبت، پویایی، زایندگی، و هدفمند که در راس آن بیشترین تأثیرات را مذهب و اعتقاد و دین دو طرف دارد.

 
بنابراین در شکل تفکیک شده، ازدواج جنسی مطلق، مخصوص بهایم است ازدواج روانی مخصوص عشاق است و ازدواج اخلاقی مخصوص عرفا می باشد. شیعه واقعی همه اتصالات را باهم برقرار می کند.

تأثیر ازدواج و تجرد بر سلامت

نتیجهٔ تحقیقات جدید نشان می‌دهد که از دههٔ هشتاد میلادی به‌بعد میل به تجرّد در افراد بیشتر شده ازدواج‌ها کمتر و بی‌دوام‌تر شده‌اند. همچنین نتیجهٔ تحقیقات ثابت می‌کنند که برخلاف باورهای قدیمی که اظهار می‌کردند افراد متأهل نسبت به مجردها از سلامت و حس خوشبختی بیشتری بهره‌مندند دیگر مطلقاً صحت ندارد و در مواردی حتی مجردها خوشبختی و سلامت بیشتری از متأهل‌ها دارند. از دلایل اظهار شده برای این مسأله می‌توان به آزادی بیشتر در افراد مجرد و همین‌طور فشار بالا بر روی متأهل‌ها اشاره کرد. به بیان دیگر زیست مشترک در دنیای مدرن دستخوش تغییرات جدی و گام به گام می‌شود و دیگر به‌سان قدیم نمی‌باشد. چکیدهٔ این تحقیقات ثابت کرد که در عصر جدید فردیت با زندگی مشترک در اصطکاک خواهد بود و چالش‌های جدیدی را به‌وجود خواهد آورد. عامل دیگری که برای توضیح علت سالم‌تر و خوشبختر بودن مجرّدها در برابر متأهلین اظهار شده این است که انسان در موقعیت‌های فردی دچار دغدغه‌های ذهنی کمتری است؛ ولی در زمان قرار گرفتن در یک جمع به‌خاطر افزایش کشمکش‌ها و محاسبات ذهنی برای تعدیل، رفتار آدمی در قبال طرف مقابل آشفتگی ذهنی افزایش می‌یابد. با این وجود بعضی دیگر از منابع هنوز بر این باورند که با تمام مشکلاتی که ازدواج در دنیای امروز دارد، باز به دلایلی مانند اثبات عشق به شریک عاطفی، اجتماعی بودن انسان، حمایت همسر و ایجاد انگیزه بیشتر برای زندگی ازدواج کردن نسبت به مجرد بودن بهتر است.

معنای ازدواج چیست؟

به طور معمول و جامع یک تعریف ازدواج این است: یک اتحاد رسمی و قرارداد اجتماعی و حقوقی بین دو نفر که زندگی خود را به لحاظ قانونی، اقتصادی و احساسی به هم متصل می کنند. با توجه به معنای ازدواج و همچنین حقیقت آن زن و شوهر در طول زندگی خود و یا تا زمانی که تصمیم به طلاق نگرفته اند، از تعهدات قانونی نسبت به یکدیگر برخوردار است. به طور سنتی، ازدواج به عنوان نقش اصلی در حفظ اخلاق و تمدن مورد توجه قرار گرفته است.

مهمترین دلایل ازدواج چیست؟

ازدواج نوعی رابطه است و اصولا زندگی یعنی برقراری رابطه برای پاسخ گفتن به ضرورتها. در ازدواج ما دو نوع نیاز را باید برطرف کنیم:

  1. نیاز جنسی که خیلی مهم است.
  2. نیاز روحی – روانی که آن هم به نوبه خود مهم است.

    چرا ازدواج می کنیم؟

    وقتی ازدواج می کنیم رابطه مان را با کسی که به او عشق می ورزیم دایمی و همیشگی می کنیم و همین می تواند ما را از استرس ها و تنش های یک رابطه عاشقانه نجات دهد. با ازدواج رابطه ما از آن چه که هست استوارتر می شود.

    یک علت این آرامش عشق است. نیروی عشق آرامشی بی نظیر به ما می دهد که در کمتر جایی می توانیم آن را پیدا کنیم. این نکته را خداوند هم در قرآن مجید نقل به مضمون فرموده است:

    �برای شما همسرانی از جنس خودتان آفریدیم تا به واسطه آنها به آرامش برسید و بین شما محبت و دوستی برقرار کردیم.�

    همچنین یک بررسی نشان داد رابطه خوب با همسر سیستم دفاعی بدن را به میزان قابل توجهی تقویت می کند و این که حتی زخم های افرادی که رابطه خوبی با همسرشان دارند زودتر خوب می شود! نقش ازدواج در سلامتی روان هم به همین میزان ثابت شده است.

    نتایج یکی از این مطالعات بسیار جالب توجه بود: افراد متاهل کمتری درصد افراد بستری شده در بیمارستان های روانی را تشکیل می دهند (بیشترین تعداد، مربوط به کسانی بود که در رابطه شکست خورده و از همسر خود جدا شده بودند). ازدواج سالم می تواند فرد را از گرفتاری به بسیاری از ناراحتی های روانی ازجمله افسردگی نجات دهد.

    �افراد متاهل بسیار خوشبخت تر از مجردها هستند�. مارتین سلیگمن، روان شناس برجسته دانشگاه پنسیلوانیا می گوید: �ازدواج بیشتر از هر پیوند دیگری بین انسان ها، در خوشبختی آنها نقش دارد.� او معتقد است که ازدواج است که به زندگی افرد معنا می دهد و می گوید خوشبخت ترین افراد دنیا از میان افرادی هستند که ازدواج کرده اند.

    دلایل اشتباه برای ازدواج

    درست است که ازدواج یکی از بهترین تصمیماتی است که شخص می تواند بگیرید. اما اگر این عمل به دلایل اشتباهی صورت گیرد، می تواند در آینده مشکلاتی ایجاد کند و شخص را از ازدواج کردن پشیمان کند.

    • برای فرار از احساس ترس و شرم از گناه
    • شما مایل هستید که در آینده همسر آینده خود را تغییر دهید
    • می خواهم از پدر و مادر جدا شوم
    • برای داشتن رابطه جنسی
    • برای کاهش تنهایی
    • برای اینکه نشان دهدید بزرگ شده اید
    • به خاطر بچه دار شدن
    • فقط به خاطر اینکه او شما را دوست دارد
    • برای پول.
    • از آنجا که همه دوستان شما ازدواج کرده اند
    • شما همیشه عروسی فانتزی می خواستید و یا دوست دارید لباس عروس بپوشید
    • از ترس اینکه هیچ کس دیگر نمی خواهد با شما ازدواج کند.
    • شما فکر می کنید که برای ازدواج دیر شده است.
    • برای داشتن کسی که “شما را کامل کند”
    • برای اهداف مهاجرت
    • فشار اطرافیان برای ازدواج
    • برای دریافت مزایای بهداشتی یا بیمه از طرف کارفرما

    دلایل واقعی برای ازدواج

    • شما یکدیگر را دوست دارید
    • تمایل به اشتراک زندگی خود با شخص دیگری
    • برای داشتن یک همدم
    • شما هر دو انتظارات واقعی و اهداف مشترک دارید.

    عوامل خوشبختی انسان ها

    طبق شواهد موجود و نظر کارشناسان، دو عاملی که بیشترین نقش را در خوشبختی تمام انسان های کره زمین ایفا می کنند عبارتند از:

    1. ایمان به خدا
    2. ازدواج

    ازدواج موفق به چه معناست؟

    ازدواج موفق ازدواجی تلقی خواهد شد که نه تنها از لحاظ جسمی که از لحاظ روحی در آرامش باشید  و اوقات خوب و شادی را در کنار شریک خود بگذرانید. درباره موضوعات گوناگون بتوانید با یکدیگر صحبتِ بدون دعوا و فریاد داشته باشید. بتوانید با یکدیگر مشورت مفید داشته باشید. اگر به گذشته بازگردید بازم این ازدواج را بخواهید . به طوریکه نخواهید شانس خود را با شخصی دیگر امتحان کنید چون چیزهایی را که میخواهید دارید! اگر هم نقصی هست یا کمبودی، بتوانید آنرا با دیگر جنبه های خوب همسرتان پوشش دهید، توجه کنید منبع این ازدواج موفق، ویژگی های همسرتان است نه علاقه ای که در قلب شماست . اما پس جای علاقه کجاست؟ علاقه شما نیرو محرکه این ازدواج موفق است که به دنبال این جنبه ی پوشش دهنده در همسرتان بگردید.

    در یک کلام زندگی مشترک تان را با وجود تمام مسایل بخواهید و دوست داشته باشید. این موضوع اساس یک ازدواج موفق است.

    معیار های ازدواج موفق کدامند؟

  3. شباهت : طبق آخرین پژوهش ها زوج های خوشبخت بیشترین شباهت را از لحاظ ظاهر و نوع پوشش و درجه جذابیت دارند و در بین این زوج ها بیشترین میزان رضایت به چشم میخورد. اما چقدر شباهت لازمست؟ طبق تحقیقی که در سال 1870 در آمریکا انجام شد در بین زوج های هم نژاد با دین مشترک ، سن مشترک یا با اختلاف کم ، مذهب و تحصیلات ، طبقه اجتماعی – اقتصادی مشترک و شبیه به هم  ، ویژگی های روانشناختی نظیر : هوش، ویژگی های بدنی از قبیل بلندی قد ، نگرش ها در مورد رفتار جنسی و نقش های جنسیتی که بهم نزدیک و شبیه بودند، بیشترین رضایت به چشم می خورد .
  4. به طور قطع یافتن کسی که عینا مانند ما فکرکند و پوشش و علایق شبیه و مدنظر ما را داشته باشد بسیار سخت است .

    پس راهکار چیست ؟ به طور کلی اولویت های خودرا تعیین کنید . چه چیزهایی اگر متفاوت باشد میتوانید تحملشان کنید و چه چیزهایی را بطور قطع به یقین نمی توانید حتی با کمی تفاوت تحمل کنید . این موارد را در همسر خود بیابید و بسنجید .

    2.روی زمان حال تمرکز کنید : به چیزهایی که درآینده در همسرتان تغییر خواهد کرد فکر نکنید . بطور مثال اگر شما تحصیلات بالایی دارید و همسرتان خیر، به این موضوع فکر نکنید که تحصیلاتش را ادامه میدهد ، یا اگر فقیر است پولدار خواهد شد و ..... شاید شرایط همسرتان هیچ گاه تغییر نکند . آیا می توانید همسرتان را به همین صورتیکه هست بپذیرید؟

    3.خانواده ها در نظر بگیرید : این جمله را زیاد شنیده ایم که � من با خودش میخواهم ازدواج و زندگی کنم نه خانوادش ! � این موضوع خواه برای شما خوشایند باشد و یا نباشد امری بسیار مهم است . خانواده شما و همسرتان جایی است که در آن بزرگ شده اید ، رشد یافته و مراحل کودکی و نوجوانی و جوانی خودرا درآن طی کرده اید  ، شخصیت تان شکل گرفته و سال های زندگیتان را تا قبل از ازدواج  درآن می گذرانید پس بیشترین تاثیر را در نظرات و عقاید و شخصیت فرد دارد . خانواده شما شاهد تمام این مراحل و تغییرات درشما بوده اند پس بهتر از هرکسی شما را می شناسد و نقاط قوت و ضعف تان را می دانند . حتی پس از ازدواج با پیش آمدن هر موضوع خوشایند و ناخوشایندی بازم خانواده های شما و همسرتان درگیر خواهند شد . نظر خانواده ها شاید کل موضوع نباشد اما مشورت گرفتن و سنجیدن شرایط خانواده ها بخش مهمی چه در شروع چه در ادامه زندگی مشترک خواهد بود.

    4.علاقه : نوع علاقه بین شما و همسرتان را مشخص کنید . این امر با انجام یک آزمون دقیق توسط یک روانشناس تعیین خواهد شد . مرکز مشاوره آویژه با متخصصان خود در حیطه مشاوره خانواده میتواند به شما یاری برساند. اگر چنین امکانی نیست از طریق مطالعه منابع درست ، عناصر قوی در رابطه  خود را بیابید . تحقیقات نشان می دهد غالب زوج های موفق و بادوام بر عنصر مشفقانه رابطه خود تاکید می ورزند و احساسات شدید که مشخص کننده عشق شهوانی است در طول زمان کمتر دوام دارند .

    5.سن : با توجه به اینکه از لحاظ روانشناختی بلوغ ذهنی در خانم ها زودتر رخ می دهد برای همین توصیه میشود خانم ها  بین 3 تا 7 سال از همسر خود کوچکتر باشند . از طرفی خانم های جوانتر زیبایی و قدرت باروری بالاتری نیز خواهند داشت . اما گاهی این موضوع صادق نیست چه بسا گاهی خانم از همسرش سن بیشتری دارد اما سن عقلی همسرش بیشتر است یا خانم ریز جثه و کم سالتر از همسرش به چشم می آید که در این موارد اگر عدد داخل شناسنامه برای خودتان و همسرتان مهم نیست پس برای نادیده گرفتن معیار سن هیچ مشکلی نخواهد بود .

    6.روراست باشید و تیزبین : لازم نیست خود را بهتر یا بدتر از آنچه هستید نشان دهید ، نه مهربان تر و خوش اخلاق تر از حالت معمولتان باشید نه خشن تر و بداخلاق تر ، چون شما قرار است باقی زندگی خود را با این شخص بگذرانید و آن شخص باید بداند اخلاق و سلیقه شما چطور است تا بتواند تصمیم مناسبی برای شروع زندگی با شما بگیرد . در مورد شریک خود نیز تیزبین باشید ویژگی های واقعی هر شخص را از رفتار های جزیی و کوچکش می توان متوجه شد . بطور مثال از شخصی که اکثر مواقع کفش هایش خاکی است انتظار شیک بودن و نظافت دایمی خود نداشته باشید .

    7.سخت گیری نکنید : نه سفت و سخت بگیرید ونه شل و آسان ! یک قلم و کاغذ بردارید و روی آن تمام ویژگی های خوب و بد شخص مودنظرتان را بنویسید . اگر شخص مورد نظرتان 70٪-80٪  از کل خواسته های شما را برآورد کند ، برای شروع و ادامه یک زندگی خوب کافیست .

    8.خوشناسی : مهم ترین اصل و مهم ترین نکته ! خودتان را بشناسید برونگرایید یا درونگرا ؟ افرادی را که تا بحال دوست داشته اید چه ویژگی هایی داشته اند که مورد علاقه شما واقع شده و برایتان جذاب بوده؟ علایق شما در چه زمینه هایی است؟ در چه زمینه هایی توانا هستید و چه مقدار از استعداد های خود را شناخته و به ظهور رسانده اید ؟ آیا توانایی فداکاری و از خودگذشتگی دارید ؟ می توانید بدون خانواده تان تصمیم درست بگیرید ؟ آیا می توانید قاطع باشید و پای انتخاب خود بایستید ؟ آیا میدانید از زندگی چه میخواهید و چقدر از خواسته هایتان را به دست آورده اید ؟ اصلا چرا میخواهید ازدواج کنید ؟ و..........

    پیش از اینکه ازدواج کنید از بلوغ عقلیِ کافی خود مطمین شوید ، کمی زندگی با ثباتی از لحاظ احساسی و شخصیتی و شغلی و... را ایجاد کنید سپس گام در شروع رابطه ای بگذارید که به مانند آشیانه ای ،‌ ستون هایش شما و همسرتان خواهید بود.


    ازدواج مجدد پس از فوت همسر و یا جدایی از همسر یکی از کارهایی است که باید انجام شود اما به زمان مناسب نیاز دارد. حداقل زمان مورد نیاز پس از جدایی از همسر و انجام ازدواج مجدد یک سال است.

    بعد از طلاق یا فوت همسر، فرد قطعا به مدت زمانی برای بهبود روانی نیاز دارد که بهترین زمان آن ۱سال است؛ بنابراین بعد از جدایی از همسر فرد چه به واسطه طلاق و چه به واسطه فوت، چه فرزند داشته باشد و چه نداشته باشد هیچ وقت توصیه نمی کنیم که در فاصله زمانی کمتر از یک سال ازدواج مجدد داشته باشد چون این یک سال باید صرف بازیابی فرد از دردها، غم ها و آسیب های روانی شود و همه این موارد مانع از شکل گیری سریع یک رابطه تازه خواهد شد.

    همه ازدواج های دوم اگر با بررسی های لازم انجام شده باشد به اندازه ازدواج اول شانس موفقیت دارند. بسیاری از کسانی که تجربه زندگی مشترک را دارند، قدر زندگی را بهتر می دانند. افراد معمولا پس از طلاق در حد و اندازه هایی نسبت به مشکلات خود در زندگی گذشته شان آگاهی پیدا می کنند که البته کافی نیست.

    با فرزندان همسرمان چگونه رفتار کنیم؟

    معمولا فرزندان اگر در سنین حساس کودکی یا نوجوانی باشند نسبت به ازدواج پدر یا مادرشان واکنش منفی نشان می دهند، اما نحوه رفتار فرزند در مقابل ناپدری یا نامادری بستگی زیادی به برخورد طرف مقابل دارد.

    نکته بسیار مهم در این زمینه خودجوشی و طبیعی بودن عواطف و احساسات است. تجربه نشان داده است فرد اگر به معنای واقعی همسرش را دوست داشته باشد به طور عادی فرزندان او را که حاصل ازدواج و زندگی گذشته اش هستند نیز دوست خواهد داشت.

    چنانچه فرد ملاحظه کند فرزندش نیز مورد علاقه و احترام همسرش است، چنین امری روی نگرش و علاقه مندی او نسبت به همسر دوم اثر مثبت و سازنده ای دارد.حتی در بعضی موارد فرد با مشاهده بی مهری های بی دلیل همسرش نسبت به فرزندش احساسی ناخوشایند نسبت به شریک زندگی خویش در ازدواج دوم پیدا می کند.

    اشتباه دیگر افراد در این مورد مجبور کردن فرزند به ویژه در سنین کم به گفتن �مامان� یا �بابا� به شخص تازه وارد در خانواده است. گاهی در برخی خانواده ها می بینیم که کودک را به گفتن بابا یا مامان مجبور می کنند. در حالی که کودک اگر خودش نخواهد طرف مقابل را مادر یا پدر خطاب کند، این اجبار اثر سوء خواهد داشت.

    مطالبه مهریه به نرخ روز

    اگر مهریه وجه نقد باشد بر طبق تبصره ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی و همچنین آیین نامه اجرایی قانون یک تبصره به ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی مصوب ۱۳۷۷/۰۲/۱۳ هیات وزیران، بر طبق شاخص اعلام شود قوه قضاییه به نرخ روز محاسبه می شود چه اینکه مطالبه از طریق دادگاه باشد و یا اداره ثبت.

    نکته: اگر زوج فوت کرده باشد فقط تا تاریخ فوت شوهر مهر به روز محاسبه می شود حتی اگر چند سال بعد از فوت شوهر، زوجه به طرفیت وراث مطالبه مهریه کرده باشد. مهریه وجه نقد تا زمان فوت شوهر متوفی به نرخ روز محاسبه می شود.

    نکته: مهریه وجه نقد به نرخ روز بر طبق استفساریه تبصره ذیل ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی مصوب ۱۳۷۶ تا زمان پرداخت آن توسط زوج محاسبه می شود و نه تا زمان مطالبه مهریه زوجه.

    مهریه در عقد نکاح موقت

    عقد نکاح اگر مدت داشته باشد حتی ۹۹ سال، عقد نکاح موقت یا صیغه موقت نامیده می شود. برعکس عقد نکاح دائم ، اگر در موقع عقد مهر مشخص نشود عقد باطل است.

    اگر در اثنای مدت صیغه، زن فوت کند مهریه او از بین نمی رود و ورثه زوجه می توانند مطالبه ی مهریه از شوهر او کنند. اگر هم زوج(شوهر) فوت کند، زوجه نکاح موقت می تواند مهریه را از محل ماترک به طرفیت وراث شوهر مطالبه کند.

    انواع مهریه

  5. مهریه عند المطالبه: در این نوع مهریه بعد از وقوع عقد نکاح زوجه می تواند حتی در صورت عدم تمکین تمام مهر را از شوهر مطالبه کند و فقط اگر کار به طلاق برسد و زوجه باکره باشد زوجه مستحق نصف مهر خواهد بود. بعد از مطالبه مهریه توسط زن، شوهر اگر مدعی اعسار از پرداخت مهریه است، می بایستی دادخواست مربوطه را تقدیم دادگاه کند. برای اطلاعات کامل در خصوص اعسار و تقسیط مهریه لینک آبی رنگ را دنبال کنید.
  6. مهریه عند الاستطاعه: درج لغت عند الاستطاعه خلاصه کلام به نفع زوج و به ضرر زوجه است زیرا اولا چه مطالبه مهریه از طریق دادگاه باشد چه مطالبه مهریه از طریق اداره اجرای ثبت امکان ممنوع الخروج کردن زوج وجود ندارد.

    مهریه و حق حبس

  7. بر طبق ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی زوجه باکره می تواند اعلام کند تا زمانی که کل مهر را دریافت نکرده ام از شوهر تمکین نمی کند. به این حق قانونی زوجه باکره حق حبس گفته می شود.
  8. حتی اگر مهر توسط زوج تقسیط شود، حق حبس زوجه تا پایان پرداخت کل مهریه پابرجاست.
  9. اگر زوجه قبلا تمکین کرده باشد حق حبس او زائل می شود.
  10. رویه دادگاه خانواده چنین است که اگر مهریه عند الاستطاعه باشد حق حبس زوجه را زائل می دانند.

طلاق و انواع آن

طلاق به معنی پایان قانونی ازدواج و جدا شدن همسران از یکدیگر است و در پی آن حقوق و تکالیف متقابلی که بین زوجین در هنگام ازدواج وجود داشته از میان می‌رود. طلاق معمولاً وقتی اتفاق می‌افتد که استحکام رابطه زناشویی از بین می‌رود و میان زوجین ناسازگاری و تنش وجود دارد. طلاق اجتماعی، تغییرات در دوستی‌ها و سایر روابط اجتماعی است که مرد یا زن طلاق گرفته با آن‌ها سر و کار دارد. طلاق روانی، موقعیتی است که از طریق آن فرد پیوندهای وابستگی عاطفی به همسرش را قطع کند و به تنها زیستن تن دردهد.

طلاق با فسخ ازدواج متفاوت است. فسخ ازدواج به معنای این است که ازدواج صورت گرفته از ابتدا باطل و بی‌اعتبار بوده‌است. شیوهٔ انجام طلاق در قوانین کشورهای مختلف بسیار متفاوت است اما در اغلب کشورها نیاز به تأیید یک دادگاه یا مرجع رسمی حقوقی وجود دارد. مذاهب مختلف نیز رویکردهای متفاوتی به طلاق دارند. طلاق در اسلام به اختیار شوهر انجام می‌شود اما زن نیز در شرایط خاصی ممکن است حق طلاق را به دست بیاورد.

واژه طلاق از ریشه عربی و به معنی «گشودن گره» و «رها کردن» است و در فقه اسلامی «زائل کردن قید ازدواج با لفظ مخصوص» تعریف می‌شود. در فارسی از واژهٔ هِلِش، برای اشاره به طلاق استفاده می‌شده که از تغییریافتهٔ hiliŠn از پارسی میانه است.
 

آثار طلاق

نبود ناگهانی همسر ممکن است احساس اضطراب یا هراس ایجاد کند؛ هر چند برخی نیز ممکن است پس از طلاق احساس خوشحالی داشته باشند. معمولاً زنان از طلاق بیش از مردان از نظر اقتصادی زیان می‌بینند، اما فرایندهای سازگاری روانی و اجتماعی برای مردان و زنان تفاوت چندانی ندارد. بعضی از مردان و زنان ممکن است پس از طلاق به ازدواج مجدد تن در دهند.

طلاق و کودکان

کودکانی که والدینشان از ازدواج خود راضی نیستند اما با هم زندگی می‌کنند، ممکن است تحت‌تأثیر تنش ناشی از روابط آن‌ها به اضطراب یا افسردگی مبتلا شوند. کودکان پس از جدایی پدر و مادرشان نیز به اضطراب عاطفی دچار می‌شوند. کودکان بزرگ‌تر بهتر می‌توانند انگیزه‌های پدر و مادرشان را برای طلاق درک کنند. این کودکان ممکن است به خاطر اثراث طلاق بر آینده خود نگران باشند یا این که احساس تنهایی داشته باشند. کودکان هنگامی که پس از جدایی هم با پدر و هم با مادر رابطه مداوم دارند، در وضع بهتری به سر می‌برند تا هنگامی که فقط یکی از آن‌ها را به‌طور منظم می‌بینند. طلاق هماهنگی میان والدین، مسائل نگه‌داری کودک و حق ملاقات را در برمی‌گیرد. به تازگی به فرزندی پذیرفتن کودکان بی‌سرپرست از سوی افراد مجرد شیوع بیشتری پیدا کرده‌است. این موضوع موافقان و مخالفانی دارد. مخالفان بر این باورند که این کودکان با ورود به یک خانواده تک سرپرست با مشکلات عاطفی رو به رو خواهند شد.

شواهد حاکی از آن است که نوجوانانی که در خانواده‌های تک والدی بزرگ شده‌اند بیش از همسالان خود که در خانواده‌های دو والدی تربیت شده‌اند، به سمت رفتارهای پرخطر تمایل دارند، شامل مصرف دخانیات، نوشیدن الکل، خشونت، روابط جنسی ناامن و اقدام به خودکشی.
 

هشت سوال برای داشتن آمادگی برای طلاق

۱٫ آیا هنوز نسبت به شریک زندگی تان حسی دارید؟

بسیاری از افرادی که می­گویند طلاق می­خواهند، احساسات قوی نسبت به همسر خود دارند، اما به دلیل کشمکش قدرت مداوم در این رابطه، این نزدیکی حس نمی­شود. اگر اینگونه است، بهتر است قبل از تصمیم­گیری برای طلاق، بر روی رابطه خود کار کنید چون آمادگی برای طلاق را ندارید، در غیر این صورت احساسات شما را گیج خواهند­کرد و حال شما بعد از طلاق ممکن است از آنچه که در حال حاضر است، بدتر شود.

سلین برای هفت سال برای یک مردی که دوستش داشت، ازدواج کرده بود، که او را به عنوان یک مرد مهربان و خوب می­دانست. با این حال، او در مورد وضعیت مالی بسیار ناراضی بود. او کسی بود که همه هزینه ها را پرداخت می­کرد، در حالی که به نظر می رسید همسرش برای همیشه به آنها را دچاربدهی بیشتر خواهد کرد.. او بسیار نگران و بیچاره بود و طلاق را به عنوان تنها راه برای خروج از این فشار مالی می­دانست. اما به دلیل احساساتش برای همسرش، و ترس از دست دادن رابطه با  همسرش او نمیتوانست از چنین تصمیمی تبعیت کند یا حتی یک مرز مشخص را به وجود آورد. با کمک درمانگر او، سلین به این نتیجه رسید که او یا باید یک مرز مشخص تنظیم کند و حاضر به از دست دادن رابطه باشد، یا اینکه قبول کند تمامی این عجز و ناله ها فط وقت تلف کردن بوده است.

۲٫ آیا واقعا با هم زوج بودید؟

برای اینکه واقعا زوج به حساب بیایید، زن و شوهر باید روابطی ایجاد کنند که شامل “ما” یا “برای ما” شود. بسیاری از افرادی که طلاق می­گیرند در واقع هرگز ازدواج نکرده­بودند و هیچ گاه بیش از دو نفر که نیازهای خود را برآورده می­کنند،نبوده اند. آنها ممکن است فرزندانی داشتخه باشندو در یک خانه زندگی کنند اما فعالیت­های آنها بیشتر جنبه ی رقابتی داشته تا جنبه ی اتحادی. آنها می­پرسند: «آیا  من می خواهم این یا آن را انجام دهم»، به جای  اینکه بپرسد «آیا این برای ما خوب است؟» اگر شما در رابطه خود یک “ما”ی واقعی ایجاد نکرده باشید، این زمانی برای ایجاد آن استیا این که اعتراف کنید هرگز یک زوج نبوده اید.

حتی به عنوان یک درمانگر که در زمینه طلاق کار می­کند، بسیار دشوار بود که  بپذیرم که ازدواج من از چهارده سال صرف نظر از سال هایی که ما تحت عنوان شوهر و همسر زندگی می­کردیم ، فقط یک اسم بوده و نه بیشتر. الگوی ما تهدید به جدایی در هر چند ماه بود، و ما یک روال روزمره دعوا و توافقنامه­ هایی که به ندرت بیش از یک هفته طول می­کشید ،داشتیم. عادت کرده بودم که با همسرم در این مورد که باید چمدان هایش را فقط محض اینکه شاید نیاز داشته باشد سریع از خانه برود آماده نگه داشته باشد،شوخی کنم. این الگو با وجود جلسات مشاوره­ای که به آنها مراجعه کردیم وجود داشتند. تا زمانی که من توانستم خودم را قانع کنم که من نه مجرد هستم و نه متاهل، من واقعا هیچ جا نبودم.دو ماه بعد روند طلاق واقعی ما آغاز شد.

۳٫ آیا شما واقعا برای طلاق آماده هستید یا فقط تهدید می کنید؟

گاهی از طلاق به عنوان تهدیدی در دعوا های خانوادگی استفاده می­شود که اغلب به دلایل ذیل است:

  • از خشم و ناامیدی.
  • برای به دست آوردن قدرت و کنترل بر شخص دیگری، آنها را مجبور به دیدن شرایط از دید خود کردن
  • اینکه شما را جدی بگیرند که واقعا تغییری در زندگی میخ خواهید
  • به عنوان یک پیام مبنی بر این که ازدواجتان در حال فروپاشی است

افرادی که همواره تهدیدبه طلاق می­کنند اعتبار خود را نزد همسرشان دست می­دهند. اگر فرد صرفا تهدید نمی­کند، و واقعا برای طلاق آماده است، آنها می توانند این فکر را را در ذهن خود نگه دارند:که “من مایل به پایان دادن به یک فصل از زندگی ام هستم، زیرا من با این واقعیت که دیگر نمی توانم کاری برای این رابطه انجام دهم،کنار آمده­ام. »آنها به طور مناسب و بدون هیچ گونه سرزنشی با همسرشان صحبت خواهند کرد.

.۴ آیا این یک تصمیم صادقانه بر مبنای خودشناسی است یا این یک تصمیم عاطفی-واکنشی است؟

آماده شدن برای طلاق همسرتان به این معنی است که بتوانید تصمیم روشن و غیر احساسی را بگیرید که بتوانید در طول زمان پای آن بایستید.. طلاق به  معنی که توانایی در رها کردن تمام دلبستگی های عاطفی قوی به شخص دیگر است،چه آن  افراد دوست داشتنی باشند و چه متخاصم و مضر.

تصمیمات احساسی پایدار نمانده و در صورتی که بر اساس آنها عمل شود، مشکل اساسی را حل نمی­کند. افرادی که از سر خشم طلاق می­گیرند حتی بعد از طلاق نیز خشمگین می­مانند.

یک زن پس از آنکه پنج سال از طلاقش گذشته­بود به من مراجعه کرد،چرا که هنوز با اثرات ناشی از طلاقش دست و پنجه نرم می­کرد.. مشکل او این بود که او هنوز از دست همسر سابقش خشمگین بود و و حس تنفر از او را درون خود پرورش می­داد. من به او گفتم: “به نظر می­رسد مثل شما هنوز هم متاهلید.” او اصرار داشت که من اشتباه می­کنم و این امر فقط به دلیل تنفر زیاد از همسر سابقش است. من پاسخ دادم که نفرتی که او آن را تجربه می­کند اساسا به خاطر علاقه­ی زیاد او است و من شک دارم هیچ انسانی بتواند این میزان علاقه را از خود نشان دهد.. من اظهار داشتم که تنها کسی که ازدواج کرده می­تواند چنین علاقه ای داشته باشد. از آن لحظه، او شروع به جدایی عاطفی از همسر سابق خود کرد و با هدایت های من، یک طلاق واقعی را دنبال کرد.

بیانیه­ای که نشان دهد که شما یک تصمیم صریح و صادقانه گرفته اید و این یک واکنش احساسی نیست به این صورت است: “من به این که شما شخصیت خاص خود، امیدها و رویاها خودتان رادارید،به رسمیت می­شناسم و می توانم برای شما احترام قائل شوم، اما من دیگر نمیخواهم همسر شما باشم. آماده شدن برای طلاق، یعنی داشتن وابستگی عاطفی پایینتر به شخصی که قرار است از او جدا شوید،در غیر این صورت، فرایند طلاق خود، مارپیچی از احساسات شدید، از جمله خشم، بی اعتمادی و آسیب خواهد بود.
 

هدف شما در خواست طلاق چیست؟

هرقصدی، به غیر از پایان دادن به ازدواج، نشانه ای از این است که شما برای رسیدن به طلاق آماده نیستید. اگر امیدوار باشید که از طریق طلاق طرف مقابل تغییر خواهد کرد و با شما بهتر رفتار خواهد کرد،یا متوجه می شود که چه چیزی را از دست داده یا اینکه چقدر به شما آسیب رسانده،دارید به دلیل اشتباهی طلاق بگیرید .طلاق هیچ قدرتی برای تصحیح اشتباهات و تغییر قلب و ذهن افراد ندارد. طلاق تنها می­تواند یک چیز را انجام دهد،اینکه یک ازدواج را پایان دهد و هر فرد را رها کند تا با افراد جدیدی آشنا شود.

.۶٫ آیا درگیری های داخلی خود را در مورد طلاق حل و فصل کرده ­اید؟

هر کسی که از وارد فرآیند طلاق می­شود، دچاردرگیری است و آمادگی برای طلاق را دارد. افراد می توانند در هم زمان هم احساس گناه کنند، و هم از این که می خواهند رابطه را پایان دهند مطمئن باشند. یا آنها می­توانند حس کنند به آنها خیانت شده است و در عین حال متوجه شوند که زندگی آنها  پس از طلاق بهتر خواهد بود. شناخت منازعات و کنترل کردن بخش هایی از شما که با تأثیر طلاق درکشمکش است، در زمان های مختلف، بخشی از فرآیند آماده شدن برای طلاق خواهد بود.

ریک در زمان تصمیم گیری در رابطه با ازدواجش بود دچار سختی فراوانی بود. او برای مدت طولانی ادعا می­کرد که او سردرگم ، درگیر و درهم ریخته است و نمیداند آمادگی برای طلاق دارد یا نه. او به نظر نه با طلاق و نه با ازدواج در صلح نبود. همسرش به او کنابه میزد و اغلب او را ترسو می­خواند. به عنوان درمانگر او، از او خواستم که با بخشی از او صحبت کنم که قصد طلاق داشت، و به او گفتم که نمی­خواهم از هیچ بخش دیگری چیزی بشنوم. او شروع به صحبت کردن در مورد اینکه علاقه ای به همسرش ندارد کرد ، اما در عرض یک دقیقه او شروع به محو کردن این صداها با اظهاراتی مانند “او یک مادر خوب است و یا او قابل اعتماد است.”کرد. هر بار که او تلاش می کرد تا از این راه خارج شود، من باید می­گفتم که من فقط می خواهم از صدایی که “طلاق” می­خواست بشنوم. همانطور که آن صدا قوی­تر شد، او بیشتر و بیشتر صحبت می­کرد،به شدت عرق می کرد. من پرسیدم “چه اتفاقی می افتد؟””در نهایت، او گفت:” من احساس گناه می­کنم. پرسیدم” از چه؟” او گفت: “به خودم قول دادم که هرگز مسیر پدرم را که مادرم را ترک کرده بود دنبال نکنم.” او گفت که دیگر سردرگم نیست. او توانست ببیند که این قول قدیمی با .خواست او برای طلاق مغایرت و درگیری دارد. همانطور که وی بر این دو صدای متضاد درونی کار کرد، در نهایت توانست تصمیمی بگیرد که احساس آرامش کرده و سه ماه پس از آن، فرآیند طلاق را آغاز کرد.

.۷ آیا می­توانید از پس عواقب ناگوار طلاق را بر بیایید؟

طلاق تغییر و غم و اندوه را به دنبال دارد، زیرا از بین رفتن روح «خانواده شاد» است. زخم، ناامیدی، تنهایی، شکست، عدم پذیرش، عدم انطباق می­تواند، زمانی که ما در این گذرگاه های بسیار آسیب پذیر قرار داریم،بر روح و روان ما غالب شوند. برای آمادگی برای بالا و پایین های فرآیند تمام، ایجاد کردن یک سیستم پشتیبانی شامل خانواده و دوستان که در صورت نیاز برای کمک به شما به لحاظ عاطفی و عملی در دسترس باشند،ضروری است.

یکی از سخت ترین عواقب طلاق، مواجهه با غم دیگران است باید ببینید آمادگی برای طلاق در این مورد را دارید، چه آن افراد فرزندانتان ، خانواده یا دوستان شما باشند ، زیرا طلاق بر زندگی بسیاری از مردم تاثیر می­گذارد. اگر شما طلاق را انتخاب کردید، باید بر تصمیم خود و پایان­دادن به ازدواجتان در برابر همه این افراد و شرایط محکم بمانید. اگر شما طلاق را نمی­خواهید، اما همسرتان می­خواهد طلاق بگیرد، هنوز هم باید آمادگی پذیرش عواقب ناشی از ازدواج نا موفق را داشته باشید  برای شناختن اینکه آیا آماده هستید، از خود بپرسید که آیا برای تغییرات زیر آماده (آمادگی برای طلاق) هستید:

  • اگر شما تغییرات در امور مالی، شیوه زندگی یا عادات خود را نمی خواهید، پس شما برای طلاق آماده نیستید؛
  • اگر شما نمی توانید خشم و اندوه فرزندان خود را بپذیرید، پس شما برای طلاق آماده نیستید؛
  • اگر نمی توانید زمان های ناامنی، ترس و …. را بپذیرید، پس شما برای طلاق آماده نیستید؛
  • اگر شما مایل به دل کندن از همسر خود از لحاظ ذهنی، احساسی و معنوی نیستید، پس شما برای طلاق آماده نیستید.

من یک زن که کاملا از شوهر یک طرفه ی منفعلش خسته شده بود، به یاد می آورم و او می­گفت که حس قوی در او ایجاد شده که می­خواهد بعد از ۲۰ سال طلاق بگیرد. هر بار که او به من می­گفت که  او می­خواهد به شوهرش بگوید که قصد دارد جدا شود، پیش از آنکه به خانه برود،از تصمیمش عقب نشینی می­کرد. برای کمک به شناسایی کشمکش وی، لیستی از پیامدهای طلاق را تهیه کردیم و او گفت چیزی که  هرگز نمی تواند قبول قبول کند این واقعیت است که فرزندانش از او برای ترک پدرشان متنفر خواهند شد.. او گفت مهم نیست که چقدر درمانده باشد ، او نمیتواند ریسک کند، هنگامی که او دریافت که این نتیجه ناخوشایند ناشی از طلاق او بیشتر از تحملش است، او قادر به فکر کردن در مورد راه های دیگر برای حل و فصل مشکلات ناشی از خستگی در ازدواجش شد. با گذشت زمان او مستقل تر شد و شروع به سفر و توسعه منافع خود کرد.

آیا شما مایل به کنترل زندگی خود به صورت مسولانه و بالغانه هستید؟

این که آیا شما کسی هستید که طلاق را می خواهد یا کسی که مجبور است به درخواست طلاق همسر خود پاسخ دهد ،در هر دو حالت یک چیز مشترک است،این ازدواج پایان می­یابد. چگونگی پاسخ افراد به این واقعیت (آمادگی برای طلاق) نوع طلاق و آینده آنهارا تعیین خواهد کرد. آنها می توانند از موضع تلخی، انتقام یا درماندگی درآیند و یا می توانند برای آینده خود از موقعیت قدرت، درک و احترام وارد شوند. نگرش شما نوع طلاق شما را تعیین می کند. گزینه­های شما به شرح زیر است:

شما می توانید موافقتنامه­ هایی را ایجاد کنید که:

فقط از حقوق خود محافظت کنید یا اینکه به حقوق همسر خود نیز احترام بگذارید.

فقط برای شما خوب باشد یا برای همه خوب باشد. به همسرتان را کمتر از حقش بدهید یا واقعا حق همسر خود را به بدهید.

فقط شما را به زحمت نیاندازد و یا برای همه به خوبی عمل کند.

نیاز به جلسات دادرسی مکرر داشته باشد یا نیازی به جلسات دادگاه نداشته باشد.

تجربه ما این است که افرادی که خودشان را با پاسخ به همه ی این هشت سوال آماده می­کنند، احتمال بیشتری برای طلاق توافقی دارند. با شروع روند در این راه آنها خیلی بهتر قادر به انجام توافقاتی پایدار با یکدیگر و حل و فصل مشکلات خود و توسعه برنامه­های فرزندپروری که هم از کودکان و هم از حقوق دو طرف حمایت می­کنند،خواهند بود.
 

زبان و واژگان حقوقی در همه دنیا کمی دشوار است و همین مسئله باعث شده است رغبت مراجعه مستقیم به قوانین توسط عامه مردم کم گردد. ادبیات حقوقی ما نیز آمیخته با واژگان عربی و فقهی است اما دانستن انواع طلاق و واژگانی چون طلاق رجعی، طلاق خلع و طلاق بائن همیشه برای عده ای جای سوال بوده است.

در این مختصر بر آن شدیم که به سادگی پاسخگوی سوال انواع طلاق در اسلام باشیم.

طلاق کلمه ای عربی و از مصدر طلق یطلق به معنای رهایی، آزاد کردن و … می باشد و در واقع پیمان زناشویی را بر هم زدن است بر طبق قانون طلاق احوال شخصیه است به این معنی که پیروان ادیانی که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده اند می توانند بر طبق دین خود طلاق بگیرند و از هم جدا بشوند اما طلاق بر طبق مذهب شیعه از اختیارات مرد است.

ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی مقرر داشته که: « مرد می تواند هر وقت که بخواهد زن خود را طلاق دهد.»

اما زن در شرایطی خاص و با اثبات عسر و حرج یا شرایط ضمن عقد می تواند از طریق دادگاه و حتی با عدم رضایت مرد، طلاق بگیرد در واقع در این جا با تحقق شرایط، دادگاه مرد (زوج) را به طلاق اجبار می کند.